My Elysium
درس معلم گر بود زمزه ی محبتی جمعه به مکتب اورد طفل گریز پای را
جمعه 4 آذر 1390برچسب:عشق,دختر,زن,عشقی, :: 18:49 ::  نويسنده : faraz khanbabaei       


یک شنبه 8 آبان 1390برچسب:زندگی چیست؟, :: 22:30 ::  نويسنده : faraz khanbabaei       

زندگی زیباست

زندگی آتشگهی دیرینه پا برجاست

گر بیفروزیش رقص شعله اش پیداست

ور نه خاموش است و خاموشی گناه ماست.

 

----------------------------------------------------------------

 

زندگی یعنی هیاهو، زندگی یعنی تکاپو، زندگی یعنی شب نو، روز نو، اندیشه نو

زندگی یعنی غم نو، حسرت نو، بیشه نو. زندگی باید سراسر تکان و تازگی باشد.

زندگی باید یک کلام، حتی یک نفس ز جنبش وا نماند. گرچه این جنبش برای مقصدی بیهوده باشد . . .

زندگی همچنان آب است، آب اگر راکد بماند، چهره اش افسرده باشد . . . .

 

بهتر زندگی كنیم!

 

ممكن است شخصی در اقیانوس عشق‌مان شنا نماید اما هرگز نباید از یاد برد كه

اقیانوس از آن ماست. پس باید به خود احترام گذاشت و خود را دوست بداریم

فرآیند تغییر و پیشرفت در زندگی را ارج بنهیم چرا كه این گرامی داشت و بزرگداشت

حقیقت وجودی و هویت واقعی ماست كه راه عشق را در وجودمان هموار می ‌كند. بنابراین ما خود عشق هستیم.



یک شنبه 8 آبان 1390برچسب:عاشقانه,عشقولانه, :: 18:53 ::  نويسنده : faraz khanbabaei       


تورا گم می کنم هر روز و پیدا می کنم هر شب



بدین سان خواب ها را با تو زیبا می کنم هر شب



مرا یک شب تحمل کن که تا باور کنی جانا



چگونه با غرور خود مدارا می کنم هر شب



تمام سایه را می کشم در روزن مهتاب



حضورم را زچشم خلق حاشا می کنم هرشب



دلم فریاد می خواهد ولی در گوشه ای تنها



چه بی آزار با دیوار نجوا می کنم هرشب



کجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی؟





که من این واژه را تا صبح معنا می کنم هرشب





تكنيك‌هايي براي انگيزه پيدا كردن
------------------------------------------------
- به خود نمره بدهيد.اگر شما ذهنتان را روي نتيجه‌‌ي مورد نظر ، متمركز كنيد، ايده‌هاي بهتر را شناسايي خواهيد كرد. يكي از معمول‌ترين و قابل دسترس‌ترين انگيزه‌ها گرفتن نمره‌ي بهتر است.
----------------------------------------------
- انگيزه‌ي خودتان را مشخص كنيد. اگر ندانيد به چه علت مي‌خواهيد چيزي بياموزيد، حواس پرتي به سراغتان خواهد آمد.
 
- هدفتان را مشخص كنيد.
----------------------------------------------
طبق گفته‌ا‌ي معروف: ذهن، هر آنچه را كه درك كند مي‌تواند به دست ‌آورد. به هر چه فكر مي‌كنيد، لازم است خود را مجهز كنيد.
 
- مثبت انديش باشيد.
 
-بعد از مشخص كردن اهداف خود، بايد اميدوار باشيد كه توانايي لازم، برای به دست آوردن آنچه را می‌خواهید دارید.
 
 - برنامه‌ريزي كنيد .
 
يادگيري فقط يك جنبه از كارهاي روزمره زندگي است. بايد ساعاتي كه امكان يادگيري وجود ندارد را شناسايي كرده، تا بتوانيد كارهاي ديگر را در آن زمان‌ها انجام داد.
 
- هر مهارتي را مي‌توان ياد گرفت.
 
به استثناي بعضي محدوديت‌هاي جسمي، هر مهارتي را كه افراد خبره آموخته‌اند، شما هم مي‌توانيد ياد بگيريد؛ فقط شايد وقت و انرژي بيشتري بايد صرف كنيد.
 
- خود را براي آموختن آماده كنيد.
 
براي يادگيري فقط مثبت انديشي كافي نيست. در زندگي امروزه با وجود موضوعات مختف، هنگام يادگيري مي‌بايست بقيه‌ي موضوعات را فراموش كرد و الا يادگيري تبديل به تجربه‌اي كسل كننده مي‌شود.
 
- مواظب وقت مطالعه‌ي خود باشيد.
 
اگر شما دوستاني داريد كه ممكن است خواسته يا نا خواسته شما را از پرداختن به مطالعه يا يادگيري باز دارند ،با به‌كار بردن ترفند و سياست (البته به طوري كه از شما نرنجند) پيشنهاد آنها را مثلا براي رفتن به سينما رد كنيد.
 
- خود را محدود كنيد.
 
گاهي آزادي و راحتي زياد باعث هرج و مرج مي‌شود. براي يادگيري بهتر مطالب، فرجه‌ي زماني مشخص كنيد. داشتن چارچوب براي انجام كارها ،باعث نتيجه‌گيري بهتر و سريعتر مي‌شود.


 
7اشتباه که شما باهوش ها انجام می دهید !

حتماً آدم‌ های بسیار باهوش و توانمندی را می‌شناسید که هیچ کار مفیدی انجام نمی‌دهند. آنها ساعت ‌های طولانی کار می‌کنند، به خودشان استرس وارد می‌کنند اما هیچ پیشرفت خوبی نمی‌کنند.


همه ما در طول زندگی عادت ‌های غیر مفیدی پیدا می‌کنیم که ما را از رسیدن به هدف اصلی زندگیمان دور می‌کند. و معمولاً در این دنیا که با سرعت شگرفی پیش می‌رود، حتی متوجه نمی‌شویم که همان اشتباهات را دوباره و دوباره مرتکب می‌شویم. برای اینکه زندگی متوازن و مفید داشته باشید باید طولانی مدت در کاری که راضیتان می‌کند تلاش نموده و از اشتباهاتی که در زیر عنوان می‌گردد دوری کنید.


این 8 اشتباه انسان‌های باهوش است و نشانتان می‌دهیم که چطور از این اشتباهات در امان بمانید:

1. آنها مشغول بودن را با مفید بودن اشتباه می‌گیرند.
سرعتتان را کندتر کنید و این را به یاد بیاورید: بیشتر چیزها هیچ اهمت خاصی ندارند. مشغول بودن معمولاً یک شکل تنبلی ذهنی است—تنبل فکر کردن و با تنبلی عمل کردن. بخاطر همین است که می‌گویند عاقلانه ‌تر کار کنید نه سخت‌تر.

فقط کافی است که یک نگاه به اطرافتان بیندازید. آنها که از همه مشغول‌ ترند بازده کمتری دارند.
افراد پرمشغله همیشه وقت کم می‌آورند. همیشه در تلاش برای رسیدن به سر کار، کنفرانس، میتینگ، جلسات کاری و از این قبیل هستند. معمولاً کم پیش می‌آید که وقت کافی برای خانواده و دور هم بودن داشته باشند، حتی برای خوابیدن هم وقت ندارند.

برنامه پرمشغله‌ شان باعث می‌شود احساس مهم بودن کنند اما این فقط یک توهم است.


راه‌حل : سرعتتان را کم‌تر کنید. نفس بکشید. تعهداتتان را مرور کنید. کارهای مهم را اول برنامه بیاورید. هر زمان فقط یک کار را انجام دهید. از همین حالا شروع کنید. هر دو ساعت یکبار یک وقفه کوتاه برای استراحت داشته باشید. بعد تکرار کنید.
 

2. یاد می‌گیرند یک کار را چطور انجام دهند اما هیچوقت انجامش نمی‌دهند.
متاسفانه تعداد کمی از آدم‌ها طوری زندگی می‌کنند که به آن موفقیتی که همیشه در رویاهایشان بوده دست پیدا کنند. و این یک دلیل ساده دارد :

هیچوقت وارد عمل نمی‌شوند!

علم‌آموزی به این معنا نیست که رشد می‌کنید. رشد زمانی اتفاق می‌افتد که چیزهایی که می‌دانید زندگیتان را تغییر دهند. بیشتر آدم‌ها در سردرگمی کاملند. درواقع آنها زندگی نمی‌کنند. فقط روزها را می‌گذرانند و هیچوقت کاری که لازم است را انجام نمی‌دهند—یعنی دنبال کردن آرزوهایشان.

مهم نیست که نابغه باشید یا دکترای فیزیک کوانتوم داشته باشید، اگر عمل نکنید نمی‌توانید کوچکترین تغییری در زندگیتان ایجاد کنید. بین دانستن خالی و دانستن و عمل کردن تفاوت زیادی وجود دارد. دانش و هوش بدون عمل هر دو بی‌ ارزش هستند. به همین سادگی!


راه‌حل : موفقیت در تصمیم به زندگی کردن—جذب خودتان در فرایند دنبال کردن اهدافتان— نهفته است. پس تصمیم بگیرید و وارد عمل شوید.

3. برای بررسی پیشرفتشان معیار سنجش درستی ندارند.
نمی‌توانید چیزی که به درستی آنرا نسنجیده ‌اید را کنترل کنید و چیزی که می‌سنجید آینده شما را تعیین می‌کند. اگر چیزهای درستی را بررسی نکنید نسبت به فرصت‌هایی که برایتان پدیدار می‌شود کور می‌شوید.

تصور کنید که در کار تجاری کوچکی که انجام می‌دهید، مقرر کنید که میزان مدادها و گیره های کاغذ که مصرف کردید را حساب کنید. آیا این منطقی است؟ خیر! چون مدادها و گیره‌ های کاغذ معیار خوبی از چیزهای مهم برای یک تجارت نیستند. مدادها و گیره‌های کاغذ هیچ تاثیری در درآمد، رضایت مشتری، رشد بازار و از این قبیل نیستند.

اجازه بدهید بعنوان یک مثال عینی از فروشگاه اینترنتی اسم ببریم. بیشتر صاحبین این سایتها که از آن راه زندگی خود را می‌گذرانند، تعداد مشترکین RSS خود را اولین معیار موفقیت سایتشان قلمداد کرده و به دقت آن را بررسی می‌کنند اما نمی‌دانند که تعداد مشترکین RSS یک معیار حیاتی نیست زیرا بیشتر این مشترکین درصد فعالیت بسیار پایینی در سایت میزبان و تولید کننده درآمد آن دارند.

اینکه چه چیز را بسنجید آینده شما را پیشبینی می‌کند. باید چیزهایی را بسنجید که مستقیماً به هدف اولیه شما مرتبط باشد.


راه‌حل : رویکرد مناسب این است که بفهمید هدف اصلیتان چیست و بعد چیزهایی که مستقیماً در رسیدن به آن هدف دخیل هستند را بسنجید. درمورد مثال سایت تجاری، هدف باید "اخذ درآمد از طریق سایت" باشد. و چیزهای کمی که ارزش بررسی را دارند تعداد کلیک‌هایی است که روی تبلیغات، نرخ‌های تبدیل مرتبط، نرخ‌های تبدیل محصولات داخل و فیدبک مشتری/خواننده و از این قبیل می‌باشد.

توصیه ما این است که برای تعیین هدف اصلیتان وقت بگذارید، بعد مهمترین موارد برای بررسی کردن را تعیین کرده و بعد بلافاصله شروع به بررسی کنید. به طور هفتگی اعداد را یادداشت کرده و از آن اطلاعات برای ایجاد یک نمودار روند رشد هفتگی یا ماهانه استفاده کنید تا پیشرفتتان را ارزیابی کنید. بعد عملکردهایتان را بنا به پیشرفت بیشتر توسعه دهید.
 

4. درگیر ایده آل‌سازی همه چیز می‌شوند.
خیلی از ما ایده آل‌گرا هستیم. معیارهای بالایی برای خودمان در نظر می‌گیریم و بیشترین تلاشمان را می‌کنیم. زمان و توجه زیادی را صرف کار/علاقه‌ مان می‌کنیم تا استانداردهای شخصیمان را بالا نگه داریم. عشق ما به بهترین‌ها باعث می‌شود دست به تلاش‌های بیشتر بزنیم، هیچ ‌وقت دست از کار نکشیم و هیچ وقت از پا ننشینیم. و این اختصاص دادن کامل خود به ایده آل‌ها به ما کمک می‌کند به نتیجه دلخواهمان برسیم. البته تازمانیکه این روش ما را اسیر خود نکند.

اما وقتی اسیر ایده آل‌گرایی شدیم چه اتفاقی می‌افتد؟
وقتی نتوانیم به استانداردهایی که برای خودمان تعیین کرده‌ایم برسیم، ناامید و دلسرد می‌شویم و نمی‌توانیم با چالش های جدید روبه‌رو شویم و یا حتی کاری که شروع‌ کرده‌ایم را تمام کنید. اصرار ما برای رساندن همه چیز به منتهای درجه عالی بودن باعث تاخیرهای زیاد در کارها، استرش شدید و نتیجه نامطلوب می‌شود.

ایده آل‌گراهای واقعی کارها را سخت شروع می‌کنند و برای اتمام آنها هم بسیار سختی می‌کشند.

راه‌حل : دنیای واقعی هیچ پاداشی به ایده آل‌گراها نمی‌دهد. دنیا به کسانی پاداش می‌دهد که کارها را انجام می‌دهند. و تنها راه برای انجام کارها این است که 99% مواقع ایده آل انجام ندهیم. فقط با سالها تمرین و غیرایده آل انجام دادن کارهاست که می‌توانیم به بارقه‌هایی از ایده آل دست پیدا کنیم. پس تصمیم بگیرید. وارد عمل شوید. از نتیجه کار درس بگیرید. و این روش را بارها و بارها انجام دهید. این بهترین راه برای دست یافتن به ایده آل‌هاست.

5. قبل از اینکه برای یک فرصت وارد عمل شوند صبر می‌کنند تا 100% برای آن آماده گردند.
این مورد تا حدودی به مورد بالا مرتبط است اما نکاتی دارد که باید جداگانه درمورد آن بحث شود.
یکی از مهمترین چیزهایی که می‌بینیم افراد باهوش را عقب می‌اندازد بی‌میلی خودشان برای قبول کردن فرصت‌ها فقط به این دلیل است که تصور می‌کنند برای آن آمادگی ندارند. به عبارت دیگر، تصور می‌کنند که به دانش، مهارت و تجربه بیشتری نیاز دارند تا بتوانند برای آن فرصت اقدام کنند. متاسفانه، این طرز فکر جلوی پیشرفت را می‌گیرد.

واقعیت این است که وقتی موقعیت و فرصتی پیش می‌آید هیچکس هیچوقت 100% آماده نیست. چون بیشتر فرصت‌های زندگی ما را مجبور می‌کند از نظر احساسی و عقلی رشد کنیم. این فرصت‌ها باعث می‌شود از منطقه امنمان پا را فراتر بگذاریم و این یعنی اول کار احساس راحتی چندانی نخواهیم داشت. و وقتی احساس راحتی نکنیم، احساس آمادگی هم نمی‌کنیم.


راه‌ حل : یادتان باشد که فرصت‌های استثنایی برای رشد و پیشرفت فردی بارها و بارها در طول زندگی اتفاق می‌افتد. اگر می‌خواهید در زندگیتان تغییر مثبت ایجاد کنید، باید از این موقعیت‌ها استفاده کنید، حتی اگر 100% احساس آمادگی برای آن نکنید.
 

6. خود را با انتخاب‌های زیاد اشباع می‌کنند.
اینجا در قرن 21 که اطلاعات با سرعت نور حرکت می‌کند و فرصت‌های تغییر و پبشرفت به‌نظر بی‌ انتها می‌رسد، برای انتخاب روند زندگی و کار با موقعیت‌های مختلفی روبه‌رو هستیم. اما متاسفانه، زیاد بودن گزینه‌های انتخاب معمولاً موجب بی‌تصمیمی، سردرگمی و بی‌حرکتی می‌شود.

تحقیقات مختلفی درمورد کار و بازاریابی نشان داده است که وقتی مشتری با انتخاب ‌های مختلفی از محصولات روبه‌رو باشد، خرید کمتری می‌کند. مطمئناً انتخاب از بین سه گزینه بسیار راحت‌تر از بین سیصد گزینه است. اگر تصمیم برای خرید کردن سخت باشد، بیشتر افراد خسته شده و دست از خرید می‌‌کشند.
به همین ترتیب اگر شما هم خودتان را درمعرض تعداد گزینه‌ های انتخاب زیادی قرار دهید، ذهن ناخودآگاهتان خسته می‌شود.


راه‌حل : اگر یک خط تولید را می‌فروشید، سعی کنید ساده باشد. و اگر سعی دارید درمورد چیزی در زندگیتان تصمیم بگیرید، وقتتان را صرف ارزیابی آخرین جزئیات هر انتخاب نکنید. چیزی را انتخاب کنید که فکر می‌کنید برایتان مناسب است و آن را امتحان کنید. اگر موثر نبود، چیز دیگری را انتخاب کنید و پیش بروید.

7. در زندگی خود تعادل ندارند.
اگر از آدم‌ها بخواهید آنچه که از زندگی می‌خواهند را برایتان خلاصه کنند، آن را در کلماتی مثل "عشق"، "موفقیت"، "خانواده"، "شناخت"، "آرامش"، "خوشبختی" و امثال آن خلاصه می‌کنند. اما همه اینها چیزهایی کاملاً متفاوت هستند و بیشتر آدم‌ها همه آن را در زندگیشان می‌خواهند. متاسفانه، تعداد زیادی از آدم‌ها برای رسیدن به این اهداف زندگیشان را درست متعادل نمی‌کنند.

کسی را می‌شناسم که سال گذشته یکصد میلیون تومان از تجارت خود درآمد کسب کرد اما وقتی با من درد و دل می‌کرد می‌گفت که افسرده است. وقتی از او دلیلش را پرسیدم گفت چون تنها و خسته است و وقت کافی برای خودش اختصاص نداده است.

یک نفر دیگر را هم می‌شناسم که همیشه و تقریباً همه روز را در ساحل مشغول موج ‌سواری است. او از آندسته آدم‌های مثبت‌اندیش بسیار شاد است که همیشه نیشش تا بناگوشش باز است. اما در یک وَن می‌خوابد و واقعاً محتاج نان شبش است. نمی‌توانم با اینکه این مرد همیشه شاد به نظر می‌رسد داستان زندگیش را یک زندگی موفق بدانم.

اینها دو سبک ‌زندگی تقریباً نامتعادل هستند. میلیون‌ها زندگی دیگر هم مثل اینها وجود دارد.

راه‌حل : وقتی زندگی کاریتان (یا زندگی اجتماعیتان، خانوادگیتان و از این قبیل) پرمشغله باشد و همه انرژیتان در آن نقطه متمرکز شده باشد، خیلی راحت تعادل زندگیتان برهم می‌خورد. بااینکه انگیزه اهمیت زیادی دارد اما اگر می‌خواهید کارها درست انجام شود، باید ابعاد مختلف زندگیتان را متعادل کنید. اینکه یک بُعد زندگی را فراموش کرده و بیشتر وقتتان را صرف یک بُعد زندگی کنید، فقط برایتان خستگی و استرس به همراه خواهد داشت.



چهار شنبه 27 مهر 1390برچسب:ارد بزگ,کنفسیوس,وین دایر, :: 12:15 ::  نويسنده : faraz khanbabaei       

ارد بزرگ : برای پویایی و پیشرفت ، گام نخست از پشت درهای بسته برداشته می شود.
کنفوسیوس : آموختن و بکار بستن خوشنودی خاطر می آورد .
وین دایر : سعی کن در برخورد با دیگران آنها را همچون معلمی بپنداری .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : مرد دلیر بهنگام ستیز و نبرد ، همراهانش را نمی شمارد .
کنفوسیوس : مرد صاحب فکر اول به تحقیق می پردازد اگر نتیجه گرفت راه درست آسان است .
وین دایر : افراد کارآمد می گویند ((همین که هستم خوب است ، اما می توانم بهتر از این باشم ))
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : آدم های بزرگ به خوشی های کوتاه هنگام تن نمی دهند .
کنفوسیوس : کمتر می شود که حرف و روی موافق با نیت پاک قرین باشد .
وین دایر : تفکر سالم عادت است . درست مثل تفکر روان رنجورانه که آن هم عادت است .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : آدمهای پاک نهاد درهای وجودشان را پس از ناسپاسی می بندند نه پیش از آن .
کنفوسیوس : من هر روز از سه جهت در خود می نگرم اول آنکه آیا در رفتار با دیگران از حکم وجدان سر نمی تابم ؟ دوم آنکه آیا با دوستان از راه صدق و صفا بیرون نمی روم ؟ سوم آنکه در هدایت دیگران آیا خود بخلاف آنچه تعلیم میدهم عمل نمی کنم ؟.
وین دایر : اگر انتظار داشته باشی که ناراحت شوی ، به ندرت خود را دلسرد خواهی کرد .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : زیبارویی که می داند ، زیبای ماندنی نیست ، پرستیدنی است .
کنفوسیوس : مرد بزرگ اگر وقار و خویشتن داری را فرو بگذارد احترام و خرد خویش را از دست می دهد .
وین دایر : جسم مانند شفا دهنده بزرگی است . این موجود کامل و شکوهمند در بسیاری موارد می تواند خود را هم شفا دهد .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : آرمان و انگیزه هویدا ، ویژگی آدم کار آمد است .
کنفوسیوس : راستی و درستکاری را برترین جا بگذار .
وین دایر : خوشبختی و موفقیت ، اموری درونی هستند که ما آنها را به قلمروی تعهدات زندگی آورده ایم ، نه چیزی که از بیرون آورده باشیم .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : از سفر کرده ، ارزش سرزمین مادری را بپرس .
کنفوسیوس : اگر براه خطا رفتی از برگشتن مترس .
وین دایر : عشق و پذیرش بی قید و شرط خود را نثار دیگران کنید و ببینید چه می شود .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : نگاه آدمهای کوچک ، چه زود پر می شود و لبریز .
کنفوسیوس : پسر یکه سه سال بجای پای پدر قدم بگذارد حق گزار و وظیفه شناس است .
وین دایر : آزادترین انسانهای روی زمین کسانی اند ، که از آرامش درونی بر خوردارند .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : ارزش پیمان شکن ، باندازه کفن هم نیست .
کنفوسیوس : طبیعی رفتار کردن بهترین شیوه آداب دانی است .
وین دایر : نبخشیدن ، شکست در ادراک کارکرد جهان و سازگاری تو با کل آن است .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : بداندیش همیشه ، کارش گره می خورد .
کنفوسیوس : نادار باش و خرسند . دارا باش فروتن
وین دایر : انجام کاری که دوست داری بنیان فراوانی در زندگی است .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : تن پوشی زیباتر از سرشت و گفتار نیکو سراغ ندارم .
کنفوسیوس : مرد بزرگ از پرخوری پرهیز می کند .
وین دایر : هر چیزی که اتفاق می افتد باید حادث شود .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : غروب جان آدمی ، سپیده دمی به جهان دیگر است .
کنفوسیوس : از اینکه تو را نمی شناسند غم مخور . به این بیندیش که چرا تو مردم را نمی شناسی .
وین دایر : یکی از بهترین کارها برای رها شدن از وابستگی ها ، این است که به انبار یا کمدهای تان بروید و همه چیزهایی را که استفاده نمی کنید به دیگری بدهید بگذارید بچه ها هم در این کار مشارکت کنند .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : ساده باش ، آهوی دشت زندگی ، خیلی زود با نیرنگ می میرد .
کنفوسیوس : تنها به قانون حکومت کردن و قانون را به کیفر مجرا داشتن مردم را حیله و بیننگی آموختن است .
وین دایر : تلاش نکن تا چیزی را بخواهی ، فقط لازم است راضی و پذیرا باشیی .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : اگر آماده نباشیم ارزشمندترین زمان ها را نیز از دست خواهیم داد ، و کسی که آماده نیست بخت کمتری برای پیروزی خواهد داشت ، آمادگی یعنی بروز بودن در هر حرفه و کاری .
کنفوسیوس : به قضاون عمل بس نکن . ببین انگیزه عمل چه بود تا هر کس چنانکه هست خود را بتو بنماید .
وین دایر : تصور ذهنی ، یکی از نیرومند ترین و موثرترین راهکارها برای تحقق هر چیزی است .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : اگر شیفته کارت نباشی ، روانت بیمار می شود و در نهایت پیکرت از پای در خواهد آمد .
کنفوسیوس : دانش کهن را بیاموز و دانش نو فراگیر تا شایسته آموزگاری باشی .
وین دایر : رنج از خواسته ها سرچشمه می گیرد .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : شهامت گله ، ناشی از چوپان بیدار است .
کنفوسیوس : مرد بزرگ یکطرفه قضاوت نمی کند .
وین دایر : وقتی آرامش درونی داشته باشی و واقعا درباره خودت مثبت بیندیشی ، غیر ممکن است که دیگری بتواند چیزی را به تو تحمیل کند یا فریبت دهد .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : مردی که همسرش را به درشتی بیرون می کند ، به اشک به دنبالش خواهد دوید .
کنفوسیوس : دانش بی اندیشه دام است و اندیشه بی دانش بلا .
وین دایر : همه روز ما ، با اندیشه ما شکل می یابد نکته این است : " به چه فکر می اندیشی ؟ "
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : در پشت هیچ در بسته ای ننشینید تا روزی باز شود . راه کار دیگری جستجو کنید و اگر نیافتید همان در را بشکنید .
کنفوسیوس : اگر میدانی پایداری کن و اگر نمی دانی بگو نمی دانم . نشان دانش این است .
وین دایر : تو مجبور نیستی مورد ترحم کسی باشی که می خواهد تو را آزار دهد .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : جفتت اگر پرید برای پریدن عجله نکن .
کنفوسیوس : در آنچه مشکوک است ساکت باش و از باقی با احتیاط سخن برآن تا کمتر خطا کنی .
وین دایر : تصمیم بگیر که عاشق زیباترین ، جالب ترین و با ارزش ترین فردی که می شناسی شوی ... یعنی خودت !
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : سرآمد دشواری و سختی دانایست و دانا چشم خویش را بر بسیاری از زیبایی های زود گذر گیتی خواهد بست .
کنفوسیوس : پیشوا باید آنرا که شایستگی دارد بالا ببرد و آنرا که ندارد بپروراند تا همه به پیشوایی او سر فرو بیاورند .
وین دایر : باور ما درباره خودمان مهم ترین عامل تعیین کننده میزان موفقیت و خوشبختی در زندگی است .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : چه نشانی از بد اندیش بجاست ؟ هیچ .
کنفوسیوس : آنکه بر پیمان خویش پای بند نیست به چکار می خورد همچنانکه ارابه بی اسب ، براه نمی مرود .
وین دایر : وقتی باور داشته باشی که در زندگی رسالتی والا و سترگ داری ، خود را موجودی الهی خواهی دانست .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : چو گرمای تن مردان کهن به آسمان پر کشید با یادشان اندیشه هواخواهان خویش را گرما دهند .
کنفوسیوس : اندیشه درست را دانستن و بکار نبستن از ناجوانمردی است .
وین دایر : از دخالت در کار دیگران دست بردار ، خودت را اصلاح کن و در کار دیگران دخالت نکن .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : مستمند کسی است ، که دشواری و سختی ندیده باشد .
کنفوسیوس : مرد بزرگ ستیزه نمی جوید و اگر در تیراندازی شرکت کرد و برنده شد جام افتخار را بحریف مقلوب عرضه می دارد .
وین دایر : اگر می بینی با تو بد رفتاری می شود ، حتما خودت پیام با من بد رفتاری کن را ارسال کرده ای .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : تبار بی ریش سفید ، همچون خانه بی سقف است .
کنفوسیوس : آنکه بدرگاه خدا تقصیر کرده بکه پناه خواهد برد !
وین دایر : خود باوری از درون می جوشد نه از تاییدات و آنچه گرد آورده ای .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : این دیدگاه اشتباست که بپنداریم مرد توانا ، فرزندی همچون خود خواهد داشت .
کنفوسیوس : حسن معاشرت است که همسایگی را شیرین می کند .
وین دایر : خطر کردن ، تنها راه جستن از خطر است .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : سخن بدون پشتوانه ، یعنی گزاف گویی .
کنفوسیوس : آنکه همنوع خود را دوست دارد همواره این حس را در خود تقویت می کند و آنکه بدخواه همنوع خویش است پیوسته این آتش را در دل می فروزد.
وین دایر : در هر رابطه ای که دونفر با هم یکی شوند در نهایت دو نیمه انسان خواهد ماند .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : ستایش ، هنگام نو رُستن را .
کنفوسیوس : آیا کسی را دیده ای که یک روز تمام فکر و خیال خود را صرف تقوا کند البته چنین کسانی هستند اما من ندیده ام .
وین دایر : وقتی با خویش در آشتی باشی و خودت را دوست بداری ، ممکن نیست ، کارهای خود ویرانگرانه انجام دهی .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : نامداری بی نیک نامی ، به پشیزی نمی ارزد .
کنفوسیوس : اگر صبح راه درست را یافته باشیم شب برای مردن مهیا خواهیم بود .
وین دایر : در برابر هر اندیشه خوف انگیز صبور و دلدار باش .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : سرایش یک بیت درست از زندگی ، نیاز به سفری ، هفتاد ساله دارد .
کنفوسیوس : دانش آموزی که به آموختن می پردازد اگر از لباس ژنده و خوراک ناچیز خود گلایه مند باشد ارزش گفتگو ندارد.
وین دایر : به تو اطمینان می دهم زمانی که از رویدادهای ناخوشایند عبرت گرفتی دیگر آن رویداد ها برای تو رخ نخواهد داد.
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : اندرز جوان باید کوتاه ، تازه و داستان وار باشد .
کنفوسیوس : در این غم نباشید که چرا بفلان مقام نرسیده اید . در این فکر باشید که آیا لیاقت آن مقام را دارید . از این غم نخورید که چرا مشهور نیستید بلکه بکوشید تا شایسته شهرت بشوید .
وین دایر : همه چیزهای زندگی ، برای خدمت به تو هستند ، نه آن که تو در خدمت آنها باشی .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : راهی جز نرمش و بازی با هستی نیست .
کنفوسیوس : مرد بزرگ بفکر صفات خویش است و مرد پست بفکر جاه خود ، اولی از اشتباه و خطای خویش می ترسد و دومی از بی مهری دیگران .
وین دایر : تنها محدودیت و مرز ما جسم ماست . فکر را هیچ حدی نیست .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : برای آنکه به فرودستی گرفتار نشویی ، دست گیر آدمیان شو .
کنفوسیوس : مرد بزرگ در جستجوی حق است و مرد پست بدنبال منفعت .
وین دایر : عشق بخشایش است ...و عشق برای بخشیدن است .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : در زندگی نادان سرانجام یک گره ، صدها گره باز نشدنی است .
کنفوسیوس : وقتی به شخص شایسته بر می خورید سعی کنید خود را به مرتبه او برسانید . وقتی به آدم بی ارزش روبرو می شوید در صفات خود دقت کنید .
وین دایر : همیشه نمی توانی مهار آنچه در بیرون می گذرد در دست گیری ، اما همیشه می توانی مهار آنچه را در درونت می گذرد در اختیار داشته باشی .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : روان مردگان و زندگان در یک ظرف در حال چرخش اند .
کنفوسیوس : مردان در قدیم مهر خاموشی به لب می زدند که مبادا کردارشان بخوبی گفتارشان نباشد .
وین دایر : اگر به خودت باور و اعتماد نداری ، هرکاری دلت می خواهد بکن تا احساس بهتری درباره خودت پیدا کنی .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : سفر ، نای روان است برای اندیشه و آرمان بزرگ فردا .
کنفوسیوس : مرد بزرگ دیر وعده می دهد و زود انجام می دهد .
وین دایر : فکر روشی است که در آن هر چیزی ممکن است .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : نکات سخت هم اساسی ساده دارند .
کنفوسیوس : پرهیزگاری در گوشه گیری نیست . در کشاکش گفتگو و رایزنی با همسایگان است .
وین دایر : تنها تفاوت میان گل و علف داوری ماست .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : برای ماندگاری ، رویایی جز پاکی روان نداشته باش .
کنفوسیوس : فضولی در هنگام کار ، بیکاری می آورد و در دوستی بیزاری و تنهایی .
وین دایر : هر چه بیشتر مردم و دیگر چیزها را رها کنی ، موانع و مشکلات کم تری در سفر زندگی ، پیش رو خواهی داشت .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : خموشی ، دری به سوی نگاه ژرف تر است .
کنفوسیوس : چوب پوسیده را نمی توان منبت کرد .
وین دایر : متضاد شجاعت ، ترس زیاد نیست ، چرا که هر دو از یک جنس اند .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : آدم خردمند ، تار و پودهای اصلی زندگی را می یابد .
کنفوسیوس : زبان آوری و چرب زبانی شخص را منفور می سازد .
وین دایر : روشن بینان ! از هر درگیری و تقابلی پرهیز می کنند .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : آنگاه که نمی دانم چه می گویم ، جز راستی چیزی بر زبانم جاری نیست .
کنفوسیوس : اول باری که بر می خورم بهر چه که به گوید گوش می دهم و او را قابل اعتماد می دانم بعدا به حرفش گوش می دهم اما مواظب رفتارش خواهم بود .
وین دایر : عواطف تو نباید ایستا باشد ، نباید تدافعی باشد ، نباید مانعی باشد برای آن چیزی که می توانی باشی .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : اسنخوان بندی فریاد ، پاسخ هزاران ستم بی صداست .
کنفوسیوس : من آدم محکم و پا برجا ندیده ام .
وین دایر : کارآ ترین سلاح برای نابودی رفتارهای روان رنجورانه از زندگی ، اراده فردی است .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : با ترشرویی به میان مردم رفتن ، تنها از بیماران ساخته است .
کنفوسیوس : این چهار صفت از بزرگان است . فروتنی ، ادب ، مهربانی و عدالت.
وین دایر : هر تجربه زندگی ضرورتی قطعی داشته است ، تا تو را به مرتبه بعدی و بعدی و تا لحظه حال برساند .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : اگر دشمنت با روی خوش نزدیکت شد ، در برابرش خموش باش و تنهایش بگذار .
کنفوسیوس : با گله های کهنه که از خاطر می بریم بار کینه ها را نیز از دل فرو می ریزیم .
وین دایر : آنانی که بیش از همه تو را ناراحت و رنجیده می کنند ، کسانی هستند که کمبود یا نیازی را در وجودت تداعی می کنند .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : دودمان بی نیا و مرد کهن ، به هزار آیین اهریمنی گردانده می شود .
کنفوسیوس : هنوز کسی را ندیده ام که خطای خود را بشناسد و راستی خود را محکوم بداند .
وین دایر : تو در پیوند با تمام انسانهایی ، رقابتی میان بهتر یا بدتر بودن از دیگران در کار نیست .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : برای پرش های بلند ، گاهی نیاز است چند گامی پس رویم .
کنفوسیوس : مرد بزرگ به نیازمندان کمک می کند نه بدارندگان تا بدارائی خود بیافزایند .
وین دایر : حق من برای داشتن بینی سالم ، در برابر حق تو برای کوبیدن مشتی به سوی من قرار می گیرد .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : آنکه به خرد توانا شد ، ترس برایش نامفهوم است .
کنفوسیوس : کیست که همه عمر از راه تقوا بیرون نرود .
وین دایر : وقتی در آینه می نگری و اویی را که همه جا با خود می بری دوست نمی داری ، مخرب ترین کار ممکن را می کنی .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : پیامد دانایی ، پذیرفتن بار ساماندهی دیگران است .
کنفوسیوس : سادگی از دهاتیان است و ظرافت از شهریان . مرد کامل ظرافت و سادگی را باهم دارا است.
وین دایر : زندگی به شیوه ای سست و بی رمق ، به هیچ روی پذیرفتنی نیست . همه دلایل تو برای بیحالی و ناتوانی فقط بهانه هایی است که خود به وجود آورده ای .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : بخشیدن تخت و اورنگ به خویشاوندان ، از زبونی است .
کنفوسیوس : آنکه راستی را دوست می دارد بهتر از آن است که می داند راستی چیست
وین دایر : هر مانع و مشکلی که در این جهان پدید آید فرصتی برای رشد و تفکری دیگر...یا بهانه هایی برای باور ناکامی است .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : میهمانی های فراوان از ارزش آدمی می کاهد ، مگر دیدار پدر و مادر .
کنفوسیوس : تقوا در آن است که عمل نیک را از نتیجه آن والاتر بشماریم .
وین دایر : معجره ها درونی هستند ، به درون خویش سفر کن تا جادوی زندگی خود را خلق کنی .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : دریاها نماد فروتنی هستند . در نهاد خود کوه هایی بلندتر از خشکی دارند ولی هیچ گاه آن را به رخ ما نمی کشند .
کنفوسیوس : مرد بزرگ را می توان براهی واداشت اما به پستی نمی رود . می توان او را اغفال کرد اما ابله نمی شود .
وین دایر : " بی " در بی قید و شرط یعنی بدون قضاوت .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : همای بخت بر شانه ات نخواهد نشست مگر آنکه شانه ای به گستره و پهنای کوهستان داشته باشی .
کنفوسیوس : من واسطه ام نه مبتکر ، من از پیروان و دوستداران گذشتگانم .
وین دایر : هرگز بدون فرا رفتن از جسم نمی توانیم آگاه شویم و به روشن بینی برسیم . همه عالمان این را آموخته اند .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : آنکه به سرنوشت میهن و مردم سرزمین خویش بی انگیزه است ارزش یاد کردن ندارد .
کنفوسیوس : من متفکری آرام و دانش آموزی بیش نیستم دانشجوی هستم که از آموختن دست بر نمی دارم و از گفتن خسته نمی شوم .
وین دایر : زندگی کن ... خودت باش ... لذت ببر ... عشق بورز .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : در برف ، سپیدی پیداست . آیا تن به آن می دهی ؟ بسیاری با نمای سپید نزدیک می شوند که در ژرفنای خود نیستی بهمراه دارند .
کنفوسیوس : همواره از این افسرده ام که در راه تقوا پیش نمی روم و از مباحثه معلومات کوتاهی می کنم و پیوسته خود را در طریق عدل نگاه نمیدارم و جبران خطاها را از عهده بر نمیایم .
وین دایر : هیچ کس ، هر قدر هم بخواهد نمی تواند کاری کند که دیگران درک و درایت پیدا کنند . درک و درایت فقط با عمل حاصل می شود .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : دیدگاه خوب مردم ، بهترین پشتیبان برگزیدگان است .
کنفوسیوس : راستی و ساده گی را بدیگران هدیه کن ، تقوا را از دست مگذار ، مهر و محبت را شیوه خود بساز و برای سرگرمی بهتر بپرداز.
وین دایر : درونت قلمرویی از آرامش هست که می تواند همه نیکبختی هایی که خواهان آنهایی خلق کند .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : کین خواهی از خاندان یک بدکار ، تنها نشان ترس است ، نه نیروی آدمهای فرهمند .
کنفوسیوس : بر آنکه خواهان نیست دانشت را آشکار مکن .
وین دایر : تو می توانی بیمار باشی ، یا سلامتی را انتخاب کنی .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : آنگاه که سنگ خویشتن را به سینه می زنید نباید امید داشته باشید همگان فرمانبردار شما باشند .
کنفوسیوس : اگر دارایی ارزش داشتن داشت دارا می شدم و بدستش می آوردم !.
وین دایر : هر چه بیشتر با خود مهربان باشی ، مهربانی واکنش معمول تو در رفتار با دیگران خواهد شد .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : جشن های بزرگ انگیزه افزایش باروری و پویایی آدمیان می شود .
کنفوسیوس : با آب ساده و نان خشک و بازوی زیر سر همچنان می شود خوشبخت بود .
وین دایر : وقتی بدانی که مسئول نیت های خود هستی ، در خواهی یافت که مسئول تمام دنیای خود هستی .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : خوار نمودن هر آیین و نژادی به کوچک شدن خود ما خواهد انجامید .
کنفوسیوس : حوداث عجیب و شاهکار های پهلوانی و اعمال ناشایست و معانی مرموز در سخن کنفوسیوس نمی آید.
وین دایر : وقتی برای کاستی ها و ضعف هایت دلیل می آوری به تنها چیزی که می رسی همان ضعف ها و کاستی هاست .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : همیشه بین خود و همسرت بازه ای را نگاهدار تا به خواری گرفتار نشوی .
کنفوسیوس : هر کجا سه نفر باشند مربیان من خواهند بود زیرا هر چه خوبی دارند می آموزم و هرچه بدی دارند می کوشم که بر اندازم .
وین دایر : شادمانی و رنج تو الهی است . چیزهای زیادی هست که باید از هر دو بیاموزی .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : هیچ گاه هماورد خویش را کوچک مپندار چون او بهترین دوست توست او انگیزه پیشرفت و پویش می دهد .
کنفوسیوس : این خوبیها که در ما است کار خداست .
وین دایر : تو همیشه تنهایی ، اما فقط زمانی احساس تنهایی می کنی که فردی را که با او همنشینی ، دوست نداشته باشی .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : افزایش ناگهانی مردم سبب کاهش ادب ،فرهنگ و فرهیختگی می گردد آنهم از آن رو که نسل و تبار پیش از آن نمی تواند بایستگیها و وظایف خویش را همچون آموزگار بدرستی انجام دهد .
کنفوسیوس : آموزگار باید چهار چیز را پیش چشم بدارد ، دانش ، حسن رفتار ، پاکی دامن و صداقت
وین دایر : آنچه داری یا نداری تعیین کننده خوشبختی و موفقیت تو نیست . آنچه به آن باور داری حقیقت است .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : آنگاه که شب فرا رسید و همه پدیدگان فرو خُفتند ابردریاها به پا می خیزند، آیا تو هم بر می خیزی ؟ .
کنفوسیوس : هرچه را می شنوی و می بینی غربال کن و آنچه را خوب است برای خود نگهدار .
وین دایر : هر مشکل ، فرصتی پنهان است .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : ارزش استاد را دانستن هنر نیست ، بلکه بایستگی و وظیفه است .
کنفوسیوس : کار بد هر چه پنهان باشد سر انجام آشکار خواهد شد .
وین دایر : تفاوت بزرگی ، میان دوست نداشتن رفتار دیگری ، با دوست نداشتن خود او وجود دارد .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : میندیش که دیگران ، تو را به آرمانت خواهند رساند .
کنفوسیوس : ولخرجی شخص را بکارهای زشت وامیدارد. خست دل را سخت می کند اما سخت دلی بهتر از زشت کاریست .
وین دایر : رفتارت سنجه بهتری است برای آنچه هستی تا گفتارت .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : در هر سرنوشتی ، رازی مهم فرو نهفته است.
کنفوسیوس : مرد بزرگ همیشه آرام است و مرد کوچک مضطرب .
وین دایر : تو هرگز نمی توانی همه را راضی کنی . در حقیقت ، اگر بتوانی رضایت خاطر پنجاه درصد از افراد را به دست آوری ، بسیار خوب عمل کرده ای .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : دوستان فراوان نشان دهنده کامیابی در زندگی نیست ، بلکه نشان نابودی زمان ، به گونه ای گسترده است.
کنفوسیوس : اگر اندازه را نگاه نداریم ادب زحمت می شود و وقار کمروئی ، شجاعت به عربده جوئی می کشد و صراحت به بیحیایی .
وین دایر : سعی کن به جای تکرار و یاد آوری گذشته ، از آن پند بگیری .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : توان آدمیان را، با آرزوهایشان می شود سنجید.
کنفوسیوس : می توان مردم را براه وظیفه آورد ولاکن نمی توان فهم و ادراک به کسی بخشید .
وین دایر : نمی توانی راستین باشی مگر آن که در مسیر جاودانی گام نهی .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : دشمنی و پادورزی ، به آدم خردمند انگیزه زندگی می دهد.
کنفوسیوس : نیست کسی که سه سال تحصیل کند و از سعی خود نتیجه نگیرد .
وین دایر : از آن رو که ذهن تو قلمروی خاص توست ، می توانی هر فکر تازه ای را چند روزی بیازمایی .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : هم رنگ دیگر کسان شدن ، باور هیچ کدام از بزرگان نبوده است.
کنفوسیوس : تکبر و خست هزاران صفت خوب را می پوشاند .
وین دایر : باور کن و آن را ببین . بشناس و با آن یکی شو .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : گفتگو با آدمیان ترسو ، خواری بدنبال دارد.
کنفوسیوس : در شغلی که بتو محول نیست اندیشه و تدبیر مکن .
وین دایر : راه تغییر رفتار ، درک منشا توانمندی است که تویی .
*
**
***
**
*
ارد بزرگ : نقد و ارزیابی بی کینه ، پاداشی است که ارزش آن را باید دانست .
کنفوسیوس : موضوع تحصیل را همیشه بی پایان بدان و از کوشش مایست .
وین دایر : کودکی اعجازی است ، که باید آن را نظاره کنی .
 

پایان



نظر فرزاد فرزین درمورد زنان در 10 نکته!!

نظر فرزاد فرزین درمورد زنان در 10 نکته!!
اولین آهنگی که خواند، «شراره» نام داشت. نه این شراره‌ای که این روزها معروف شده! نه، یک «شراره» دیگر...
 
 


اولین آهنگی که خواند، «شراره» نام داشت. نه این شراره‌ای که این روزها معروف شده! نه، یک «شراره» دیگر. او نظرش را در 10 نکته درباره زنان  می گوید:

حساس، احساساتی و البته زودرنج
خانم‌ها نسبت به آقایان حساس‌تر هستند. به دلیل احساسات زیاد و یا بهتر است بگویم غلیان احساسات‌شان، زودتر از آقایان با دیگران ارتباط برقرار می‌كنند حتی قادرند با اشیاء و حیوانات نیز رابطه احساسی برقرار كنند، كاری كه به ندرت در آقایان اتفاق می‌افتد. این احساسات وقتی با حس مادرانه عجین می‌شود، دیگر قابل توصیف نیست. به دلیل احساساتی بودن، طبیعتا زودرنج‌تر هستند و آقایان باید كاملا مراقب حركات، رفتارها و صحبت‌های خود باشند تا آنها را آزرده و ناراحت نكنند.

مدیران موفق
خانم‌ها در اكثر مسائل بسیار دقیق هستند و اگر برخی خصوصیات گفته شده را به این دقت اضافه كنیم، می‌توانیم نتیجه‌گیری كنیم كه خانم‌ها یا مدیر نمی‌شوند یا اگر مدیر شوند، قطعا مدیر موفقی خواهند بود. حتی می‌توانند این مدیریت را در فضای خانه و خانواده نیز به نحو احسن اجرا كنند.

دوستی‌های سستی دارند
دوستی‌های خانم‌ها با خانم‌ها به اندازه دوستی آقایان با جنس مرد، محكم نیست. به طور كلی می‌توان گفت آقایان با معرفت‌تر هستند، اما خانم‌ها حتی سر مسائل جزئی و كم اهمیت با دوستان صمیمی خود قطع رابطه می‌كنند و به راحتی آنها را از دست می‌دهند. البته این مسأله مربوط به زندگی زناشویی نمی‌شود، این مسأله فقط در رابطه با همجنسان خودشان صدق می‌كند.

نظافت 20
اكثر خانم‌ها به تمیزی و نظافت خیلی اهمیت می‌دهند. نظم و ترتیب برای آنها بسیار مهم است و حتی گاهی قادر به تحمل افراد شلخته نیستند. دوست دارند محیط كار و زندگی‌شان همیشه تمیز و مرتب باشد و همه چیز سرجای اصلی خودش قرار داشته باشد. این خصلت را كمتر در آقایان مشاهده می‌كنید.

آشپزهای خوب ولی نه به اندازه آقایان
خانم‌ها معمولا آشپز‌های ماهر و خوبی هستند. كمیت آشپزی آنها به طور كلی بهتر از آقایان است اما همچنان كیفیت آشپزی آقایان بهتر است و همیشه بهترین آشپزهای دنیا مرد بوده اند. هر كاری هم می‌كنند نمی‌توانند در آشپزی به پای آقایان برسند.

باهوش و ریزبین
اكثر خانم‌ها از هوش بالایی برخوردار هستند و اگر از این هوش به درستی استفاده كنند به موقعیت زیادی دست پیدا خواهند كرد، علاوه بر هوش سرشار، بسیار ریزبین هستند و به نكاتی دقت می‌كنند كه شاید بسیاری از آقایان به آن نكات اهمیت نمی‌دهند. گاهی این نكات بسیار مهم است و گاهی نیز اصلا اهمیت ندارد، اما به هر حال خانم‌ها ریزبینی خاص و منحصر به فرد خود را دارند.

زیادی كنجكاوند، باور كنید
خانم‌ها خیلی كنجكاو هستند و به نظر من روی بسیاری مسائل كه كنجكاوی بیهوده است، زیاد از حد كنجكاوی می‌كنند به طور كلی چون ریزبین هستند، همیشه در حال كنجكاوی هستند غافل از اینكه این كنجكاوی بعضی جاها كار دستشان می‌دهد. اما از حق نگذاریم یك جاهایی هم این كنجكاویشان خیلی به درد بخور می‌شود.

هم فرشته، هم شیطان
خانم‌ها كاملا با آقایان متفاوت هستند. هم می‌توانند اینقدر خوب باشند كه فقط شبیه فرشته‌ها باشند و هم می‌توانند اینقدر بدجنس باشند كه حتی یك سور به شیطان هم بزنند. البته این موضوع شاید در مورد آقایان نیز صدق كند، اما اصولا مردها یك كم خاكستری‌تر هستند.

خوب حرف می‌زنند
خانم‌ها دوست دارند بیشتر از اینكه شنونده باشند، گوینده باشند. دوست دارند همیشه شنونده داشته باشند تا بتوانند صحبت كنند. گاهی به نكاتی اشاره می‌كنند كه برای استحكام زندگی زناشویی می‌تواند بسیار مفید باشد، در حالی كه ممكن است آقایان حتی به آن نكات توجه نكنند. ولی به طور كلی و در نهایت خانم‌ها همراهان بسیار خوبی هستند و وجود آنها لازم و ضروری است.

امان از حسادت زنانه
هیچ‌كس نمی‌تواند این حقیقت را انكار كند كه خانم‌ها حسود هستند، البته همه انسان‌ها می‌توانند حسود باشند، اما این حس در خانم‌ها بیشتر است. حسادت‌های زنانه گاهی زندگی را نابود می‌كند. هرگز نباید كاری كنید كه این حس آنها انگولك شود، وگرنه وای به حالتان.



مرا ندیده بگیرید و بگذرید از من

مرا ندیده بگیرید و بگذرید از من
شما هر آینه، آیینه اید و من همه آه/ عجیب نیست كز اینسان مكدرید از من/ نه در تبری من نیز بیم رسوایی است / به لب مباد كه نامی بیاورید از من.....

مرا ندیده بگیرید و بگذرید از من
كه جز ملال نصیبی نمی‌برید از من
زمین سوخته‌ام نا امید و بی‌بركت
كه جز مراتع نفرت نمی‌چرید از من
عجب كه راه نفس بسته اید بر من و باز
در انتظار نفس‌های دیگرید از من
خزان به قیمت جان جار می‌زنید اما
بهار را به پشیزی نمی‌خرید از من
شما هر آینه، آیینه اید و من همه آه
عجیب نیست كز اینسان مكدرید از من
نه در تبری من نیز بیم رسوایی است
به لب مباد كه نامی بیاورید از من
اگر فرو بنشیند ز خون من عطشی
چه جای واهمه تیغ از شما ورید از من
چه پیك لایق پیغمبری به سوی شماست؟
شما كه قاصد صد شانه بر سرید از من
برایتان چه بگویم زیاده بانوی من
شما كه با غم من آشناترید از من
حسین منزوی
 
«از در درآمدی و...» غزل در برت گرفت
«از خود به در شدم» كه زمین بر سرت گرفت
دریا شد از تلاطم امواج تو جهان
پیچید در هوای تو تا پیكرت گرفت
مثل صدف كه منحنی موج را شناخت
پیراهن تو غوص زد و گوهرت گرفت
گامت خیال داشت كه بگریزد از زمان
هر ثانیه كش آمد و محكمترت گرفت
چرخی زدی و دامن بیچاره گیج شد
اول رهات كرد...ولی آخرت گرفت‌!
پروانه‌ای شدی و غزل رود رنگ شد
گل داد واژه واژه و دور و برت گرفت
گفتی سلام و شاعر مست از نگاه تو
جامی دوباره از لب خنیاگرت گرفت
آتش به پا شد از همه سو شد قیامتی
خورشید هم به حكم «اذا... كوِّرَت» گرفت !
تاریك شد فضا و كسی جز خودم ندید
همراه من زمین و زمان در برت گرفت...
سیامك بهرام پرور
 
می‌خواستم عزیز تو باشم، خدا نخواست
همراه و هم‌گریز تو باشم، خدا نخواست
می‌خواستم كه ماهی غمگینِ بركه‌ای
در دست‌های لیزِ تو باشم، خدا نخواست
گفتم در این زمانه كج فهمِ كند ذهن
مجنون چشم تیز تو باشم، خدا نخواست
می‌خواستم كه مجلس ختمی برای این
پاییز برگ‌ریز تو باشم، خدا نخواست
آه‌، ای پری هرچه غزل گریه! خواستم
بیت ترانه‌ای ز تو باشم، خدا نخواست
مظلوم و ساكتم! به خدا دوست داشتم
یار ستم ستیز تو باشم، خدا نخواست
نفرین به من كه پوچی دستم بزرگ بود
می‌خواستم عزیز تو باشم، خدا نخواست
فرهاد صفریان


چهار شنبه 27 مهر 1390برچسب:مهدی اخوان ثالث, :: 12:1 ::  نويسنده : faraz khanbabaei       

شعری از مهدی اخوان ثالث

مهدی اخوان ثالث
مهدی اخوان ثالث یکی از شاعران بزرگ هم عصر ما است. از این شاعر مجموعه های شعر بسیاری به یادگار مانده است که برخی از آنها مانند...
 
مهدی اخوان ثالث یکی از شاعران بزرگ هم عصر ما است. از این شاعر مجموعه­های شعر بسیاری به یادگار مانده است که برخی از آنها مانند چاووشی، زمستان، خوان هشتم و … بسیار زیبا سروده شده اند و صلابت و سنگینی سبک خراسانی در آنها موج می زند. یکی از ویژگی های اخوان ثالث این است که به پدیده­های طبیعی به گونه ای متفاوت می نگرد. به عنوان مثال اکثر افراد پاییز را فصل خشکی و بی حاصلی می دانند درحالی که در نظر اخوان، پاییز، پادشاه فصل­هاست. شعر زیر نیز یکی دیگر از این گونه شعرهای اوست:
 
سگ ها و گرگ ها
(۱)
هوا سرد است و برف آهسته بارد
ز ابری ساکت و خاکستری رنگ
 زمین را بارشِ مثقال، مثقال
فرستد پوششِ فرسنگ، فرسنگ
سرود کلبه بی روزن ِشب
سرود برف و باران است امشب
ولی از زوزه های باد پیداست
که شب مهمان توفان است امشب
دوان بر پرده های برف ها، باد،
روان بر بال های باد، باران؛
درونِ کلبه بی روزنِ شب،
شبِ توفانیِ سردِ زمستان.
آواز سگ ها:
-         «زمین سرد است و برف آلوده و تر،
 هوا تاریک و توفان خشمناک است؛
کشد -مانند گرگان- باد، زوزه،
ولی ما نیکبختان را چه باک است؟»
 -         «کنارِ مطبخِ ارباب، آنجا،
 بر آن خاک اره های نرم خفتن،
 چه لذت بخش و مطبوع است؛
 و آنگاه عزیزم گفتن و جانم شنفتن»
 -         «وز آن ته مانده های سفره خوردن،»
-         «و گر آن هم نباشد، استخوانی.»
-         «چه عمر راحتی، دنیای خوبی،چه ارباب عزیز و مهربانی!»
 -         «ولی شلاق!…این دیگر بلایی ست…»
-         «بلی، اما تحمل کرد باید؛
درست است اینکه الحق دردناک است،
ولی ارباب آخر رحمش آید،
 گذارد، چون فروکش کرد خشمش،
 که سر بر کفش و برپایش گذاریم
شمارد زخم هامان را و ما این-
محبت را غنیمت می شماریم…»
(۲)
خروشد باد و بارد همچنان برف
ز سقف کلبه بی روزن شب،
 شبِ توفانیِ سردِ زمستان،زمستانِ سیاهِ مرگ مرکب
آواز گرگ ها:
-         «زمین سرد است و برف آلوده و تر
هوا تاریک و توفان خشمگین است
کشد –مانند سگ ها- باد، زوزه، زمین و آسمان با ما به کین است»
 -         «شب و کولاکِ رعب انگیز و وحشی،
-         شب و صحرای وحشتناک و سرما؛
-         بلای نیستی، سرمای پرسوز،
 -         حکومت می کند بر دشت و بر ما.»
-         «نه ما را گوشه گرمِ کنامیشکافِ کوهساری، سرپناهی؛»
-         «نه حتی جنگلی کوچک، که بتوان
-         در آن آسود، بی تشویش، گاهی.»
-         «دو دشمن در کمین ماست؛ دائم
 دو دشمن می دهد ما را شکنجه.
برون:سرما، درون: این آتش جوع
که بر ارکان ما افکنده پنجه.»
 -         «و … اینک … سومین دشمن که ناگاه
برون جست از کمین و حمله ور گشت.
…سلاح آتشین … بیرحم … بیرحم…
نه پای رفتن و نی جای برگشت…»
-«بنوش ای برف! گلگون شو، برافروز
که این خون، خونِ ما بی خانمان هاست.
که این خون، خونِ گرگان گرسنه ست
که این خون، خونِ فرزندان صحراست»
 -«درین سرما، گرسنه، زخم خورده،
دویم آسیمه سر بر برف، چون باد.
ولیکن عزت آزادگی را
 نگهبانیم، آزادیم، آزاد.»
 


چهار شنبه 26 مهر 1390برچسب:چهارمين هكرهاي برتر دنيا, :: 23:56 ::  نويسنده : faraz khanbabaei       

چهارمين هكر برتر دنيا

هميشه هكرها را در فيلم‌هاي هاليوودي ديده‌ايم.كساني كه در اتاقي تاريك و در ميان چند كامپيوتر جوري نشسته‌اند كه انگار سال تا سال از آنجا خارج نمي‌شوند يا اينكه هميشه و همه جا لپ‌تاپي معجزه‌گر به همراه دارند كه هيچ رمز و قفلي در مقابلش تاب نمي‌آورد و با آن مي‌توانند وارد خصوصي و البته سري‌ترين اتاق و ساختمان‌هاي جهان شوند، اما «نيما صالحي» كه تا همين دو سال پيش هكر بوده و از بهترين هكرها در جهان هم محسوب مي‌شود، حالا ديگر كارش نقطه مقابل كار يك هكر است. او و دوستانش در گروه «آشيانه» كه زماني پنجمين گروه هكر در جهان محسوب مي‌شد، امروز هنوز آشيانه‌شان را دارند ولي «گروه امنيتي» شده‌اند و سعي دارند امنيت سايت‌هايي كه به آنها سپرده مي‌شود را به بهترين شكل تضمين كنند. البته نيما صالحي و دوستانش با برگزاري سمينار و دوره‌هاي آموزشي تلاش دارند تا اهميت امنيت شبكه را به مديران سايت‌ها گوشزد كنند. كاري كه از نظر او بسيار سخت است. چراكه مديران حاضرند چند برابر قيمت واقعي صرف ظاهر سايت خود كنند، اما نمي‌خواهند براي امنيت آن سايت زيبا، حتي به اندازه يك در و پنجره خرج كنند.

نيما صالحي از چند سالگي با فضاي اينترنت آشنا شده است؟

سنم خيلي كم بود كه با كامپيوتر كار مي‌كردم. فكر كنم كلاس سوم يا چهارم دبستان بودم كه تازه اينترنت در ايران قابل استفاده بود. آن زمان آنقدر استفاده از اينترنت شامل تعداد كمي از ايراني‌ها مي‌شد كه اگر كسي مي‌خواست اي‌ميلي در سايت ياهو با هر اسم و عبارتي كه در زبان فارسي استفاده مي‌شود، براي خودش بسازد، مي‌توانست.

پس تجربه‌هاي زيادي طي اين سال‌ها در فضاي مجازي و اينترنت كسب كرديد. چطور شد كه به فكر تشكيل گروه آشيانه افتاديد؟

كسي به تنهايي در شبكه نمي‌تواند كامل باشد. چراكه كمتر كسي روي زمين هست كه رياضي را تا حد نهايت مورد نياز در شبكه، برنامه‌نويسي در همين حد، معماري شبكه را كامل بداند. آن هم با سرعت وحشتناكي كه علوم كامپيوتر رشد مي‌كند. رياضي، شيمي و يا علوم ديگر قرن‌هاست كه مورد استفاده و پژوهش انسان است. اما كامپيوتر علم بسيار جواني است كه حتي نيم قرن هم عمر ندارد. البته اگر دستگاه‌هاي پنجاه سال پيش را كه اندازه يك اتاق بودند، كامپيوتر بدانيم. ما در سال 2003 گروه آشيانه را با راه‌اندازي سايتي به همين نام راه انداختيم.

آقاي صالحي چه چيزي باعث شد كه «هك» و يا همان امنيت در شبكه برايتان جذاب شد و انتخابش كرديد؟

گروه آشيانه، سه عضو اصلي و موسس دارد. من، آقاي كماليان و عليرضا كه ADMIN هستيم. اما الان تعدادمان به 15 نفر رسيده است كه بيشتردر شهرستان‌هاي مختلف هستند و معمولا در پروژه‌هاي هك‌هاي بين‌المللي همه با هم هستيم. اما در مورد اينكه چرا به هك علاقه‌مند شدم بايد بگويم هر كسي در آشيانه دلايل خاص خودش را داشت. من در هك چيزهايي مي‌بينم كه ديگران نمي‌بينند. هكرها هميشه پشت قضيه را مي‌بينند. پشت ظاهر آنچه در صفحات سايت‌ها ديده مي‌شود، چيزهايي هست كه همه نمي‌بينند. آن قسمت براي من جالب بود. جايي كه ديگران به آن توجهي نمي‌كنند. مثلا من برنامه‌نويسي دلفي بلدم، ممكن است خيلي‌هاي ديگر هم آن را بلد باشند اما اين اطلاعاتي كه من به عنوان يك هكر در شبكه مي‌بينم و به اصطلاح كسب مي‌كنم، كمتر كسي آنها را مي‌بيند و اطلاع دارد. انگيزه اصلي من براي فعاليت در قسمت شبكه چه به عنوان هكر و در حال حاضر به عنوان مدير امنيت سايت و سرورهاي مختلف بوده و هست.

وقتي سايت آشيانه با گروهش شروع به كار كرد، فعاليتش بيشتر در چه حوزه‌اي بود. شنيدم كه در ابتدا خيلي در فكر هك سايت‌هاي خارجي نبوديد؟

ببينيد وقتي ما كارمان را شروع كرديم، اولين اقدامي كه انجام داديم آموزش هك به صورت مجازي از طريق سايت آشيانه بود.

هرچه بيشتر كه زمان مي‌گذشت و در شبكه مي‌گشتيم به عمق فاجعه امنيت پايين سايت‌هاي ايراني پي مي‌برديم. شروع كرديم به مديران اين سايت‌ها اخطار دادن كه آقا امنيت سايت‌تان پايين‌ است و به راحتي هك مي‌شود. پنج سال پيش در ايران كسي به امنيت سايتش اهميتي نمي‌داد چون آن زمان استفاده از شبكه جهاني اينترنت در كشورمان تازگي داشت و گستردگي استفاده از آن در حال حاضر با آن زمان قابل مقايسه نبود.

چرا اين كار را مي‌كرديد؟

براي اينكه بيش از 90 درصد سايت‌هاي ما، از نظر امنيتي در سطح متوسط هم نبودند و مديران سايت‌ها نسبت به هك تفكرات غيرواقعي داشتند. وقتي با باگ و حفره‌اي در سايتي روبرو مي‌شديم كه بيشترشان هم سايت‌هاي مهم دولتي بودند، برايشان فكس مي‌زديم، اي‌ميل مي‌داديم و مشكل‌شان را شرح مي‌داديم، اما همانطور كه گفتم، نگاه‌شان نسبت به مفهوم هك و امنيت غيرواقعي بود و خيلي هشدارهاي ما را جدي نگرفتند.

پس براي همين كه به آنها نشان دهيد، اشتباه مي‌كنند سايت‌شان را هك مي‌كرديد؟

هك نه به معني كلاه سياهش و از بين بردن اطلاعات و يا خرابكاري در ظاهر سايت، بلكه بدون اينكه در سايت كوچكترين تغييري به وجود بياوريم از حفره و ضعف امنيتي‌شان يك فايل روي سايت‌شان آپلود مي‌كرديم تا به اين شكل ضعف و مشكل سايت‌شان را نشان دهيم. وقتي مي‌ديديم كه هكرهاي خارجي مي‌آيند و به سادگي سايت‌هاي ما را هك كرده و از اين طريق به ما توهين مي‌كنند، براي بچه‌هاي گروه آشيانه گران تمام مي‌شد. به همين علت بود كه سعي داشتيم به مديران سايت‌ها بفهمانيم كه نسبت به امنيت اطلاعات‌شان، وسواس و هزينه بيشتري خرج كنند.

فكر كنم آخرين باري كه سعي كرديد به مديران سايت‌هاي ايراني هشدار بدهيد در سال 2006 بود كه به حدود 250 سايت دولتي، مذهبي و نهادهاي مختلف حمله كرديد. درست است؟

بله... البته اين حمله به شيوه كلاه‌سفيدي بود و بدون وارد آوردن خسارت و فقط براي هشدار امنيتي به مديران سايت‌ها اين كار را كرديم. ما در خبري كه پس از اين اقدام در سايت آشيانه درج كرديم هدف خود را شرح داده بوديم. اينكه ما در سال‌هاي پيش از آن بارها به مديران سرورهاي ايراني گوشزد كرديم به مقوله امنيت شبكه اهميت بيشتري بدهند و حفره‌هاي خود را از بين ببرند، ولي بعضي از آنها تا به وضوح مشاهده نكردند كه سرورشان هك شده، به خودشان نيامدند. تازه پس از آن بود كه اين مقوله اهميت بيشتري پيدا كرد و حالا مي‌بينيم كه خيلي از مديران اين سايت‌ها امنيت را همپاي ظاهر و طراحي قرار مي‌دهند و سهم واقعي امنيت از هزينه‌هاي راه‌اندازي و نگهداري را بيشتر از گذشته مدنظر قرار مي‌دهند.

در آن حمله كه سايت‌هاي متعلق به افراد محبوب و رده‌بالاي كشور در كنار سايت‌هاي دولتي و نهادهاي مختلف بود، هيچ رمز عبوري را همچون صفحه اول و ديگر اطلاعات تغيير نداديم و تنها فايلي با نام 
ash.htm كه حاوي متن تذكر به مقوله امنيت بود را براي اثبات امنيت پايين روي تمام اين سايت‌ها قرار داديم.

آيا پس از اين اتفاق از شما خواسته شد كه به رفع عيب آنها بپردازيد و در كل اقدام‌تان جدي گرفته شد؟

بگذاريد به قسمت اول سوال شما غيرمستقيم جواب دهم. در خبري كه ما پس از آن حمله منتشر كرديم، گفته بوديم كه پيش از اين اي‌ميل‌هايي به مسوولان سرورهاي مورد نظر زديم و به اين موضوع اشاره كرديم كه اگر آنها مايل باشند، ما مي‌توانيم به صورت رايگان باگ‌هاي سرورهاي آنها و ديگر سرورهاي مهم دولتي را از بين ببريم تا خداي نكرده توسط يك فرد خارجي هك نشود و يا اطلاعات مهم اين سرورها توسط كسي از بين نرود كه در بيشتر موارد به اي‌ميل‌هاي ما جوابي داده نشده بود. در پايان هم خواسته بوديم با استفاده از نيروهاي مجرب كاري كنند كه هيچ هكر خارجي به خود اجازه ندهد ايرانيان را مسخره و به اعتقادات آنان بي‌احترامي كند.

البته شما هم در گروه آشيانه فعاليت‌هاي زيادي در دفاع از ارزش‌هاي ملي و اعتقادي با استفاده از هك سايت‌هاي خارجي داشتيد.

بله همين اواخر و در جريان جنگ 33 روزه حزب‌الله لبنان و اسرائيل نزديك به صد سايت اسرائيلي با پسوند مشخص .il كه بيشترشان سايت‌هاي مهم دولتي و كمپاني‌هاي معتبر اين كشور بودند توسط گروه آشيانه هك شد و چهره همه اين سايت‌ها به صفحه‌اي با نماد ايران و آيه شريفه «فان حزب‌الله هم الغالبون» تغيير پيدا كرد. هدف ما از اين كار محكوم كردن جنايات اسرائيل در سرزمين‌هاي لبنان و فلسطين بود.

مي‌خواهم بدانم مثلا براي هك 100 سايت اسرائيلي چقدر كار و زمان احتياج داريد؟

به هيچ وجه كار ساده‌اي نيست كه مثلا ما با يك خط فرمان و استفاده از يك فايل اين سايت‌ها را هك كنيم. در اين پروژه تيم امنيتي آشيانه پس از 5 روز كار مداوم به دو سرور اسرائيلي كه در خاك اسرائيل و شهرTel Aviv مستقر بودند، نفوذ كرد و توانستيم قدرت ايران را در جنگ سايبرنيك به رخ ديگران بكشيم.

سايت‌هاي دانماركي را هم هك كرديد؟

يكي از سايت‌هاي اصلي پخش كاريكاتورهاي موهن حضرت محمد(ص) كه در كشور دانمارك فعاليت مي‌كرد به همراه حدود 500 سايت دانماركي و اروپايي مرتبط ديگر را به نشانه اعتراض جامعه مسلمانان و در برخورد با توهين به مقدسات اسلام هك كرديم. ما به سرور اصلي كه اين تصاوير موهن را منتشر مي‌كرد، نفوذ كرديم و با دسترسي كاملي كه داشتيم، عكس‌ها را پاك كرديم و صفحه‌اي با نماد ايران و تيم امنيتي آشيانه جايگزين كرديم.

به همين دليل است كه گروه آشيانه از طرف سايت Zone-h.org به عنوان پنجمين هكر برتر دنيا شناخته شد؟

قسمتي مربوط به اين اقدامات بود، اما يكي از مهمترين كارهاي ما كه بازتاب گسترده‌اي در رسانه‌هاي جهان و كشورمان داشت، 5 تا از زيردامنه‌هاي سايت ناسا را هك كرديم. اين كار را به اين دليل انجام داديم كه نشان دهيم، هكرهاي ايراني مانند مردم اين سرزمين باهوشند و تروريست نيستند. در واقع براي اولين بار بود كه كسي توانسته بود 5 تا از سايت‌هاي ناسا را همزمان هك كند.

در حال حاضر آشيانه و نيما صالحي در فكر هك چه سايت‌هايي هستند؟

ديگر ما فعاليت هك انجام نمي‌دهيم و گروه امنيتي آشيانه سعي مي‌كند با برگزاري كنفرانس و دوره‌هاي آموزشي، اهميت امنيت در شبكه را براي مديران شرح دهد. دو كنفرانس در نجف‌آباد اصفهان و يزد داشتيم كه اميدوار شديم، امروز ديگر مثل 5 سال پيش نيست و مديران براي امنيت، جايگاهي بحق در نظر مي‌گيرند.

آيا سايتي هست كه نشود آن را هك كرد؟

هيچ سرور و شبكه‌اي امنيت صددرصدي ندارد و هميشه يك درصد احتمال وجود دارد. برنامه‌ها و سايت‌هاي مهمي وجود دارد كه گروه ما توانسته در آنها باگ و حفره‌هاي خطرناكي پيدا كند كه توسط سايت‌هاي مرجع امنيتي چون security focus تاييد شده است. مثل حفره‌اي كه در نرم‌افزار ياهو مسنجر در سال 2005 كشف كرديم و ياهو هم آن را رفع و وجودش را تاييد كرد. حتي در سيستم عامل ويندوز حفره‌اي پيدا كرديم كه در تمام سري ويندوزهاي 2000، xp و 2003 وجود داشت كه از طريق آن هكرها مي‌توانستند آنتي ويروس‌ها، فايروال‌ها و سرويس‌هاي اصلي و جانبي خود ويندوز كه به طور معمول غيرفعال كردن آنها امكان‌پذير نيست را مورد استفاده قرار دهند. اين حفره هم توسط مايكروسافت و شركت امنيتي كه در بالا ذكر كردم، تاييد شد و به وسيله اطلاعات ما ويندوز را اصلاح كردند.

پس دست پيدا كردن به مقام پنجمين هكر دنيا كار آساني نبوده است؟

نه به هيچ وجه... در واقع با هر گزارش به اين شكل يا حمله به سايت‌ها ديگر نمره‌اي تعلق داده مي‌شود و مجموع فعاليت‌هاي گروه امنيتي آشيانه اين جايگاه را به ايران داده است.

من شنيدم هكرهاي برزيلي در جهان بهترين هستند. به نظر شما اين ادعا درست است؟

برزيلي‌ها هكرهاي خوبي هستند، اما بهترين نيستند. آنها بيشتر حفره پيدا مي‌كنند. از نظر من چيني‌ها و روس‌ها به خاطر تسلط زيادي كه به رياضي دارند، بهترين هكرهاي دنيا هستند. آمريكايي‌ها در مقام بعدي هستند. البته چون در آمريكا برخلاف چين و روسيه قوانين سفت و سختي در اين مورد وجود دارد،كمتر شاهد آن هستيم كه آمريكايي‌ها هك‌هاي قوي و درست و حسابي انجام بدهند.

پس جايگاه ايراني‌ها كجاست؟

بدون اغراق و با توجه به هوش و توانايي بالاي جوانان و نخبه‌هاي ايراني در علوم پايه همچون رياضي و فيزيك كه در المپيادهاي علمي هم مي‌بينيم كه ايراني‌ها هميشه جزو مدال‌آوران رشته‌هايي مثل كامپيوتر هستند، ايراني‌ها چهارمين هكرهاي قوي جهان هستند.

اما در فيلم‌هاي هاليوودي مي‌بينيم كه آمريكايي‌ها خودشان را جوري نشان مي‌دهند كه ساير هكرهاي دنيا بايد خودشان را با آنها هماهنگ كنند.

اگر منظورتان فيلم Hacker است بايد بگويم، غيرواقعي‌ترين تصويري كه از هك در فيلم‌هاي سينمايي به نمايش گذاشته شده است، مربوط به همين فيلم است كه در سال 1995 ساخته شد.

تصوير درستي از هك كردن را در چه فيلمي مي‌شود، ديد؟

شايد تصويردرستي در فيلم ماتريكس از هك ارائه نشود، اما در اين فيلم سه‌گانه مقوله هك و امنيت شبكه و در كل ماهيت شبكه به خوبي نشان داده مي‌شود. من سري فيلم ماتريكس را دوست دارم



سه شنبه 26 مهر 1390برچسب:عشقیعنی,,, , :: 23:45 ::  نويسنده : faraz khanbabaei       

عشق یعنی...

 


 

عشقیعنی... 

 عشق يعني يك سلام و يك درود

 عشق يعني درد و محنت در درون

 عشق يعني يك تبلور يك سرود

 عشق يعني قطره و دريا شدن

 عشق يعني يك شقايق غرق خون

 عشق يعني زاهد اما بت پرست

 عشق يعني همچو من شيدا شدن

 عشق يعني همچو يوسف قعر چاه

 عشق يعني بيستون كندن بدست

 عشق يعني آب بر آذر زدن

 عشق يعني چون محمد پا به راه

 عشق يعني عالمي راز و نياز

 عشق يعني با پرستو پرزدن

 عشق يعني رسم دل بر هم زدن

 عشق يعني يك تيمم يك نماز

 عشق يعني سر به دار آويختن

 عشق يعني اشك حسرت ريختن

 عشق يعني شب نخفتن تا سحر

 عشق يعني سجده ها با چشم تر

 عشق يعني مستي و ديوانگى

 عشق يعني خون لاله بر چمن

 عشق يعني شعله بر خرمن زدن

عشق يعني آتشي افروخته

 عشق يعني با گلي گفتن سخن

 عشق يعني معني رنگين كمان

 عشق يعني شاعري دلسوخته

 عشق يعني قطره و دريا شدن

 عشق يعني سوز ني آه شبان

 عشق يعني لحظه هاي التهاب

 عشق يعني لحطه هاي ناب ناب

 عشق يعني ديده بر در دوختن

 عشق يعني در فراقش سوختن

 عشق يعني انتظار و انتظار

 عشق يعني هر چه بيني عكس يار

 عشق يعني سوختن يا ساختن

 عشق يعني زندگي را باختن

 عشق يعني در جهان رسوا شدن

 عشق يعني مست و بي پروا شدن

 عشق يعني با جهان بيگانگى
 



سه شنبه 26 مهر 1390برچسب:من اگر نقاش بودم, :: 22:53 ::  نويسنده : faraz khanbabaei       

من اگر نقاش بودم

 

 

من اگر نقاش بودم لاله رویی می کشیدم

در کفش خشکیده لب تنگ و سبویی می کشیدم

من اگر نقاش بودم با قلم موی فراست

 نکته ای باریکتر از تار مویی می کشیدم

آبروی رفته ای را چاره می کردم به نقشی

آب را در حال بر گشتن به جویی می کشیدم

من اگر نقاش بودم جای مروارید غلتان

اشک را در حال غلتیدن به رویی می کشیدم



 

پیراهن یقه برگردان استیو جابز مد روز مردان آی تی شد 

سرگرمی - پیراهن یقه برگردانی که سالها استیو جابز آنرا پوشیده و در انظار ظاهر می شد اینک هم گران شده و هم مد روز.

یونایتد پرس نوشت: شرکت دوزنده این لباس یعنی کرویکس در مینه سوتا با درج این مطلب در وب سایتش نوشت بعد از فوت استیو جابز مدیر اپل، طرفداران و علاقمندان، دست به سفارش این نوع لباس زده و بدلیل کثرت تقاضا، آنها مجبور شده اند هر نوع تقاضای جدید را در صف طولانی انتظار قرار دهند.

بروس آمستر مدیر فروشگاه گفت قیمت لباس مذکور 175 دلار اعلام شده که 20 دلار آن به ازای هر لباس به انجمن مبارزه با سرطان امریکا اختصاص خواهد یافت.



شنبه 23 مهر 1390برچسب:سخنان ماندگار, :: 20:27 ::  نويسنده : faraz khanbabaei       

گذشت زمان بر آن ها که منتظر می مانند بسیار کند،

بر آنها که می هراسند بسیار تند،

بر آنها که زانوی غم در بغل می گیرند بسیار طولانی،

و بر آنها که به سرخوشی می گذرانند بسیار کوتاه است.

اما، برآنها که عشق می ورزند،

                         زمان  را آغاز و پایانی نیست.

 

 

خوشبخت ترين افراد كسي است كه فضيلت ديگران را قدر بداند و از خوشبختي ديگران نيز احساس مسرت كند. 

 

عجب زيبا مي شد اگر ما همه مي توانستيم آن چه را كه انجام مي دهيم، اعم از خوردن و خوابيدن و نوشيدن و كار كردن و...، تماماً با حقيقت مي بود و آن قدر ادامه مي يافت تا در آن حل مي شديم.

منبع : كتاب ۳۶۵ روز با گاندي (چه هستم؟ ) روز بيست و چهارم خرداد

 

من معتقدم كه اگر اشتباهات با خلوص نيت باشد، مطمئناً هيچ صدمه اي به چيزي يا كسي يا دنيا وارد نمي شود. شخصي كه به دليل اشتباهات خود از خدا ترس دارد، خداوند هميشه يار و ياور او خواهد بود. انسان حتي اشتباهات خيلي بزرگ را نيز انجام ميدهد، ولي وقتي پي ببرد و بخواهد كه تكرار نشود و خواسته اش محكم و از روي ايمان باشد اشتباهات نيز فراموش شدني هستند.

منبع : كتاب ۳۶۵ روز با گاندي (چه هستم؟ ) روز نهم خرداد

 

 

من هیچ گناهی را بزرگتر از این نمی شناسم که بی گناهان را به نام خدا زیر فشار قرار دهند.

 

 

اخلاق واقعی در دنبال کردن راه دیگران نیست بلکه در این است که راه حقیقی و درست را

برای خویش پیدا کنیم و بدون بیم و باک آن را دنبال کنیم.

 

 

ممکن است من شخصی حقیر و ناچیز باشم اما وقتی که حقیقت بوسیله من سخن می گوید

شکست ناپذیر هستم.


 من از امتیازها و انحصارها نفرت دارم. هرچه نتواند با توده های مردم تقسیم شود برایم گناه آلود و حرام است.

 

 

لامارتین شاعر فرانسوی میگوید: تو را دوست دارم بدون آنکه علتش را بدانم.

محبتی که علت داشته باشد یا احترام است یا ریا.

گاندي پس از سال ها مبارزه براي استقلال و روشنگري مردم كشورش، به دست جوان هندوي تندرويي به قتل رسيد. مرگي كه گويي به او الهام شده بود: «جنگنده عاشق مرگ است؛ نه مرگ دربستر بيماري، بلكه مرگي كه در ميدان نبرد سر مي رسد... مرگ، در هر زماني خجسته و مبارك است، ولي براي جنگنده اي كه براي آرمان خود- حقيقت- مي ميرد، خجستگي آن دو چندان است.»

(نيايش، ص ۲۳۵).



زندگینامه: نلسون ماندلا (1918-)

زندگینامه: نلسون ماندلا  (1918-)

جهان > آفریقا  - همشهری آنلاین:
نلسون رولیهلاهلا ماندلا ۱۸ ژوئیه سال ۱۹۱۸ در یک خانواده تمبو در روستای کوچک موزو در ناحیه متاتا، مرکز مناطق ترانسکی از استان کیپ در کشور آفریقای جنوبی به دنیا آمد

پدر ماندلا، عضو شورای سلطنتی مردم تمبو بود و او از زمان تولد این مقام را به ارث برده بود و ماندلا نیز قرار بود چنین مقامی را به ارث ببرد.

پدر ماندلا نقشی اساسی در به سلطنت رسیدن جونگینتابا دالیندیبو در تمبو داشت. پدر ماندلا چهار همسر و در مجموع 13 فرزند داشت.

ماندلا در 7 سالگی، نخستین عضو خانواده خود بود که به مدرسه پا گذاشت، وی در مدرسه توسط یک معلم متدیست، با تبعیت از نام هوراسیو نلسون دریاسالار انگلیسی «نلسون» نامیده شد.

ماندلا وقتی 9 ساله بود پدرش از بیماری سل درگذشت و جونگینتابا، نایب السلطنه سرپرستی وی را بر عهده گرفت.

ویدر یک مدرسه تبلیغی وسلی در همسایگی محل زندگی نایب السلطنه مشغول به تحصیل شد. بر اساس رسوم تمبو، او در 16 سالگی تشریف، و در موسسه شبانه روزی کلارک بری، مشغول به تحصیل فرهنگ غرب شد. او به جای 3 سال، در 2 سال مدرک مقدماتی خود را اخذ کرد.

ماندلا در 19 سالگی، در سال ۱۹۳۷، به هلدتون، دانشکده وسلی در فورت بیوفورت رفت و به ورزش‌های بوکس و دو و میدانی علاقمند شد.

پس از شرکت در کنکور، او شروع به تحصیل در مقطع کارشناسی در دانشگاه فورت هار کرد.

ماندلا در پایان سال اول تحصیلات خود، در تحریم شورای نمایندگی دانشجویان که در اعتراض به سیاست‌های دانشگاه انجام گرفت شرکت کرد، و پس از آن از فورت هار اخراج شد.

ماندلا به محض ورود به ژوهانسبورگ، به عنوان نگهبان معدن شروع به کار کرد. وی در حین کار، تحصیلات خویش را به صورت مکاتبه‌ای در دانشگاه آفریقای جنوبی (UNISA) به اتمام رساند و پس از آن شروع به تحصیل در رشته حقوق در دانشگاه ویتواترسرند کرد.

پس از آنکه حزب ملی‌گرا که اکثریت اعضای آن را آفریکانس‌های طرفدار سیاست جدایی نژادی آپارتاید تشکیل می‌دادند در انتخابات ۱۹۴۸ پیروز شد، ماندلا در مخالفت کنگره ملی آفریقا در سال ۱۹۵۲ و مبارزات کنگره خلق در سال ۱۹۵۵، که اتخاذ منشور آزادی توسط آن برنامه بنیادین آرمان ضد آپارتاید را فراهم می‌کرد نقشی اساسی داشت.

در این زمان، ماندلا و همکارش اولیور تامبو شرکت حقوقی ماندلا و تامبو را مدیریت می‌کردند، و خدمات حقوقی رایگان یا ارزان قیمت در اختیار آن دسته از سیاهانی که قادر به برخورداری از نمایندگی قانونی نبودند قرار می‌دادند.

ماندلا که در آغاز طرفدار مبارزه عمومی غیر خشونت آمیز بود، در ۵ دسامبر ۱۹۵۶ به همراه ۱۵۰ تن دیگر دستگیر شد و متهم به خیانت شد و تا سال ۱۹۶۱ ادامه یافت و همگی آنان تبرئه شدند.

از سال ۱۹۵۲ تا ۱۹۵۹ با روی کار آمدن طبقه جدیدی از فعالان سیاه‌پوست (آفریکانیست) در شهرک‌ها که خواستار اتخاذ تدابیر جدی‌تری علیه رژیم حزب ملی‌گرا بود، فعالیت کنگره ملی آفریقا با اختلالات زیادی همراه بود.

آفریکانیست‌ها کنفرانس منشور آزادی را که در سال ۱۹۵۵ در کلیپتون برگزار شد به باد تمسخر گرفتند.

در سال ۱۹۵۹، پس از آنکه بیشتر آفریکانیست‌ها، با حمایت مالی از غنا و پشتیبانی چشمگیر سیاسی از جانب باسوتو مستقر در ترنسوال از این کنگره جدا شده و تحت رهبری رابرت سوبوکوه و پوتالکو لبالو، کنگره پان آفریکانیست را تشکیل دادند کنگره ملی آفریقا بیشتر حمایت نظامی خود را ازدست داد.

پس از قتل عام حامیان کنگره پان آفریکانیست، در مارس 1960 و تحریم کنگره پان آفریکانیست و کنگره ملی آفریقا، کنگره ملی آفریقا و حزب کمونیست آفریقای جنوبی به متابعت از جنبش مقاومت آفریقا (شورشیان لیبرال) و کنگره پان آفریکانیست پرداختند.

وتولی، که متهم به بی‌اعتنایی شده بود، به حاشیه کشانده شد، و کنگره ملی آفریقا و حزب کمونیست آفریقای جنوبی به کنفرانس فراگیر آفریقا در سال ۱۹۶۱، که تمامی احزاب در آن گرد آمدند تا به راهبرد مشترکی دست یابند متوسل شدند و در این کنفرانس ماندلا با اعلام تشکیل اومخونتووه سیزوه، که بر اساس ایرگو، نهضت چریکی یهودیان، تشکیل شده و رهبری آن را ماندلا و دنیس گلدبرگ، لیونل «راستی» برنشتاین و هارولد ولپه فعالان یهودی حزب کمونیست آفریقای جنوبی بر عهده داشتند دعوت به مبارزه نظامی کرد.

در سال ۱۹۶۱، ماندلا رهبری اومخونتو وسیزوه  را که خود یکی از بنیانگذاران آن بود بر عهده گرفت.

او مبارزات خرابکاری علیه اهداف نظامی و دولتی را رهبری می‌کرد و چند دهه بعد، خصوصا در دهه ۱۹۸۰، اومخونتو وسیزوه تبدیل به جنگ چریکی علیه رژیم حاکم شد. ماندلا همچنین در خارج از کشور مبادرت به جمع‌آوری کمک‌های مالی برای MK کرد و در دیدار با برخی از دولت‌های آفریقا ترتیباتی برای آموزش شبه نظامی داد.

وی در ۵ اوت ۱۹۶۲، پس از 17 ماه گریز دستگیر شد و در دژ ژوهانسبورگ زندانی شد.
در ۲۵ اکتبر ۱۹۶۲، ماندلا به 5 سال زندان محکوم شد. 2 سال بعد در ۱۱ ژوئن ۱۹۶۴، به اتهام شرکت ماندلا در کنگره ملی آفریقا (ANC) برای وی حکم دیگری صادر شد.

ماندلا در جزیره روبن زندانی شد و از 27 سال زندان متعاقب آن 18 سال را در این زندان به سر برد. در این زندان بود که ماندلا زندگینامه خود را، تحت عنوان راه طولانی آزادی نوشت.

اما، ماندلا هیچ چیزی در مورد همدستی فردریک دکلرک در خشونت‌های دهه‌های هشتاد و نود، یا نقش همسر سابق خود وینی ماندلا در آن قتل‌عام افشا نکرد. اما، او بعدها در همکاری با دوست روزنامه‌نگار خود آنتونی سمپسون به بررسی این مسائل پرداخت.

نخستین انخابات دموکراتیک آفریقای جنوبی که در آن همه افراد می‌توانستند شرکت کنند در تاریخ ۲۷ آوریل ۱۹۹۴ برگزار شد.

کنگره ملی آفریقا اکثریت را در انتخابات به خود اختصاص داد، و ماندلا، به عنوان رهبر کنگره ملی آفریقا، به عنوان نخستین رئیس جمهور سیاه‌پوست کشور برگزیده شد و در دولت اتحاد ملی دکلرک از حزب ملی‌گرا به عنوان معاون رئیس‌جمهور برگزیده شد.

ماندلا به عنوان رئیس‌جمهور از ماه می‌۱۹۹۴ تا ژوئن ۱۹۹۹، رهبری انتقال از فرمانروایی اقلیت و آپارتاید را بر عهده داشت، و به خاطر حمایت از صلح ملی و بین‌المللی، تحسین بین‌المللی را به دست آورد.

وی نخستین رئیس جمهور آفریقای جنوبی است که در انتخابات دموکراتیک عمومی برگزیده شد و پیش از ریاست جمهوری از فعالان برجستهٔ مخالف آپارتاید در آفریقای جنوبی و رهبر کنگره ملی آفریقا بود.

ماندلا پس از آزادی از زندان در سال ۱۹۹۰، سیاست صلح‌طلبی را در پیش گرفت و این امر منجر به تسهیل انتقال آفریقای جنوبی به سمت دموکراسی‌ای شد که نماینده تمامی اقشار مردم باشد.

جوایز و افتخارات نلسون ماندلا:

  • عفو بین‌الملل سفیر جایزه وجدان (۲۰۰۶)
  • جایزه صلح نوبل (۱۹۹۳)
  • عضو افتخاری حکم افتخاری کانادا
  • حکم افتخاری سنت جورج
  • مدال آزادی ریاست‌جمهوری
  • جایزه صلح لنین (۱۹۹۰)
  • بهارات رانتا (۱۹۹۰)
  • حکم لیاقت (۱۹۹۵)
  • آزادی شهر از ژوهانسوبرگ (۲۰۰۴)


شنبه 23 مهر 1390برچسب:نلسون ماندلا , :: 20:24 ::  نويسنده : faraz khanbabaei       

نلسون ماندلا :

 

 از خدا پرسیدم: خدایا چطور می توان بهتر زندگی کرد؟ 
خدا جواب داد :گذشته ات را بدون هیچ تاسفی بپذیر،
با اعتماد زمان حال ات را بگذران و  بدون ترس برای آینده آماده شو.
ایمان را نگهدار و  ترس را به گوشه ای انداز .
شک هایت را باور نکن و  هیچگاه به باورهایت شک نکن.
زندگی شگفت انگیز است فقط اگربدانید که چطور زندگی کنید

مهم این نیست که قشنگ باشی ، قشنگ این است که مهم باشی! حتی برای یک نفر

مهم نیست شیر باشی یا آهو مهم این است با تمام توان شروع به دویدن کنی
کوچک باش و عاشق.. که عشق می داند آئین بزرگ کردنت را

بگذارعشق خاصیت تو باشد نه رابطه خاص تو باکسی

موفقیت پیش رفتن است نه به نقطه ی پایان رسیدن

فرقى نمی کند گودال آب کوچکى باشى یا دریاى بیکران... زلال که باشى، آسمان در توست



 

برنده جایزه نوبل ادبیات ۲۰۱۱ را بشناسید + عکس 

ادبیات - جایزه نوبل ادبیات سال 2011 به توماس ترانسترومر شاعر سوئدی رسید که در ایران چندان شناخته‌شده نیست.

حسین عیدی‌زاده: توماس ترانسترومر متولد 15 آوریل 1931 در استکهلم سوئد است. او نویسنده، شاعر و مترجم است. شعرهای او در سوئد و سراسر دنیا بسیار تاثیرگذار بوده‌اند.

ترانسترومر دوران راهنمایی را در مدرسه لاتین سودرا در استکهلم گذراند و سال 1956 در رشته روانشناسی از دانشگاه استکهلم فارغ‌التحصیل شد.

او نوشتن را از 13 سالگی شروع کرد و اولین مجموع شعرش با عنوان «17 شعر» را سال 1954 به چاپ رساند. ترجمه مجموعه اشعار او به انگلیسی سال 1997 به ترجمه روبین فالتن چاپ شد. چاپ مجدد این مجموعه شعر با نام «معمای بزرگ» سال 2006 منتشر شد.
 
ترانسترومر سال 1993 خودزندگی‌نامه کوتاهی با عنوان «خاطرات نگاه به خودم» را منتشر شد.

دیگر شاعران هم‌دوره ترانسترومر به ویژه در دهه 1970 که همه چیز سیاسی بود او را متهم به به جدا بودن از ریشه‌هایش و فقدان مسائل سیاسی در شعرها و رمان‌هایش کردند. آثار او ترکیبی از مدرنیسم و اکسپرسیونیسم/سوررئالیسم شعر قرن بیستم است.

تصاویر او از نزدگی روزمره و طبیعت واضح و ساده هستند، اما درکی معنوی از جنبه‌های مختلف هستی و ذهن بشر در خود دارند.



ترانسترومر سال 1990 سکته کرد و از همان زمان تکلمش دچار مشکل شد، اما این مسئله موجب نشد از نوشتن دست بکشد. او یکی از بزرگترین شاعران تاریخ ادبیات سوئد است و بسیاری سال‌ها بود او را بخت بردن نوبل ادبیات می‌دانستند و این اتفاق بالاخره امسال رخ داد و ترانسترومر بنده نوبل ادبیات 2011 شد.

این شاعر جوایز ادبی مختلفی به خانه برده است؛ جایزه بونیر شعر، جایزه پتراش از آلمان، جایزه بلمان، 1979 جایزه دونیو، جایزه پترارکا، جایزه پیشگامان ادبی، جایزه پیلوت، جایزه داوران شمال، جایزه آگوست، جایزه شعر استروگای مقدونیه و جایزه سوئدی هیئت بین‌المللی شعر برخی از این جوایز هستند.

اشعار ترانسترومر به 50 زبان دنیا (از جمله فارسی) ترجمه شده‌اند. سال 2007 این شاعر جایزه یک عمر فعالیت ادبی را از سازمان گریفین برای «تعالی شعر»هایش دریافت کرد. جایزه شعر گریفین سالانه به شاعری برجسته اعطا می‌شود.

تراسنترومر علاوه بر فعالیت ادبی به عنوان یک روانشناس ماهر نیز شناخته می‌شود و تا قبل از سکته به طبابت می‌پرداخت. او به نوجوانان زندانی، معتادان، معلولان و محکومان زندانی مشاوره می‌داد.

ترانسترومر نوازنده پیانو ماهری هم هست و از زمانی که سکته کرد باز هم به نواختن ادامه می‌دهد، منتها با یک دست.

آکادمی نوبل دلیل اهدای نوبل به ترانسترومر را «تصویر تازه‌ای از واقعیت» خواند که او «از طریق ایماژهای پرمغز و گویای اشعارش» به خواننده القا می‌کند.

شعر «نیمه زمستان» از ترانسترومر:

درخششی آبی رنگ

از تاروپود لباسم می‌گذرد.

نیمه زمستان.

نبض‌نگار یخی جلنگ‌جلنگ می‌کند.

چشمانم را می‌بندم.

جایی دنیایی خاموش می‌بینم

و دروازه‌ای

که در آن مردگان را

قاچاقی از مرز رد می‌کنند.
 

 



شنبه 23 مهر 1390برچسب:بازی Dark Sector, :: 19:37 ::  نويسنده : faraz khanbabaei       
 

 

بازی Dark Sector (بخش تاریک) را می‌توان یکی از جذاب‌ترین بازی‌های عرضه شده برای PC در سال ۲۰۰۹ دانست. این بازی اکشن سوم شخص که قریب به ۴ سال ساخت آن طول کشید و انتشار آن نیز با تأخیر فراوان همراه بود، توانست با گرافیک متحیر کننده خود، نظر بسیاری از علاقه‌مندان به بازی را به جلب نماید. وب سایت معتبر GameSpot به این بازی نمره خوب ۷٫۵ داده است. اما در این بازی باگی وجود دارد که ممکن است برای شما ایجاد دردسر کند. در صورتی که از تنظیمات داخل بازی تفکیک‌پذیری یا به اصطلاح Resolution تصویر را تغییر دهید بازی Crash کرده و خارج می‌شود. هم‌اکنون قصد داریم راه‌حلی ساده برای رفع این مشکل مطرح کنیم که با بهره‌گیری از آن می‌توانید بازی را در هر اندازه‌ای که دوست دارید اجرا کنید.

بدین منظور:
از طریق My Computer به محلی که بازی در آنجا نصب است بروید.
سپس وارد پوشه Configs شوید.
اکنون فایل Editor.cfg را توسط برنامه Notepad باز کنید (برای این‌کار بر روی فایل Editor.cfg راست کلیک کرده و Open را انتخاب کنید. سپس Select a program from a list of installed programs را انتخاب کرده و OK کنید. در لیست موجود بر روی Notepad کلیک کرده و OK نمایید).
حال در میان خطوط موجود در این فایل، کد زیر را بیابید:
[MainGameFullScreen,/Editor/WinRect]

در خطوط زیر این کد، دو عبارت SizeX و SizeY موجود است.
اکنون کافی است مقادیر جلوی هر از این دو را تغییر دهید. SizeX طول و SizeY عرض تصویر می‌باشد.
به عنوان مثال اگر قصد داشته باشیم بازی را با Resolution برابر با ۱۰۲۴ در ۷۶۸ اجرا کنیم این دو را این گونه تنظیم می‌کنیم:
SizeX=1024
SizeY=768

در پایان فایل را Save کرده و خارج می‌شویم.
با اجرای بازی، بازی با تفکیک پذیری تنظیم شده توسط ما نمایش داده خواهد شد.



آدم فضایی ها وجود دارند + عکس

گروه فناوریهای نوین: مرکز FBI به تازگی گزارش عجیب و غریبی را منتشر کرده است که به نظر می رسد می تواند فرود بیگانه های فضایی در نیومکزیکو را در سال ۱۹۵۰ به اثبات برساند.
به گزارش خبرگزاری مهر، این اداره هزاران پرونده مرتبط با این رویداد را در منبعی آنلاین به نام The Vault منتشر کرده است. در میان این گزارشها می توان گزارش مامور “هاتل” مامور ویژه FBI در واشنگتن را دید که خطاب به رئیس کل FBI نوشته شده است. مامور “هاتل” در این گزارش که “بشقاب پرنده ها” نام دارد اعلام کرده یکی از اکتشاف گران نیروی هوایی تا کنون سه بشقاب پرنده را در نیومکزیکو کشف کرده است.

 

رونوشتی از گزارش سال ۱۹۵۰ که کشف بشقاب پرنده و بیکانه های فضایی را در نیومکزیکو اعلام می کند

این اکتشافگر اطلاعات مربوط به بشقاب پرنده ها را به مامور هاتل داده است، FBI در گزارشهای منتشر شده هویت مامور و اکتشافگر را مخفی نگه داشته است. هاتل در گزارش خود بشقاب پرنده ها را اجرامی گرد با مرکزی برجسته و با شعاعی برابر ۱۵ متر توصیف کرده است.

تصویری از بیگانه ای فضایی که در سال ۱۹۴۷ در راسول کالبد شکافی شده است، هنوز کسی نتوانسته واقعی بودن این تصاویر را به اثبات برساند

بر اساس گزارش وی هر یک از بشقاب پرنده ها توسط سه موجود انسان نما اشغال شده بود که قد آنها به یک متر نیز نمی رسیده است. این موجودات لباسی نقره ای رنگ از جنس پارچه ای بسیار ویژه به تن داشته اند و در زیر آن بدن آنها مشابه خلبانهای پروازهای سریع السیر باندپیچی شده بود.

در این گزارش آمده است که بشقاب پرنده ها با استفاده از رادارهای قوی این منطقه از نیومکزیکو ردیابی شده اند و به نظر می رسد این رادارها در سیستم کنترل بشقاب پرنده ها اختلال ایجاد کرده اند.

گزارش محرمانه ای خطاب به رئیس FBI که به تازگی منتشر شده و می تواند رویداد بیگانه های فضایی راسول در سال ۱۹۴۷ را به اثبات برساند

شهر “راسول” نیومکزیکو پس از دریافت گزارشی از سقوط یک بشقاب پرنده در صحرا و در نزدیکی یک پایگاه نظامی در تاریخ ۲۱ جولای ۱۹۴۷ به شهرت زیادی رسید. گفته می شود بدن بیگانگانی که درون بشقاب پرنده بوده اند حفظ شده و توسط ارتش آمریکا تحت کالبد شکافی قرار گرفته است اما مقامات آمریکایی از نشت اخبار این رویداد به شدت جلوگیری کردند.

در آن زمان، مقامات ارتش آمریکا در گزارشی مطبوعاتی اعلام کردند: شایعات درباره بشقابهای پرنده ها به واقعیت تبدیل شده است زیرا روز گذشته مقامات امنیتی دسته ۵۰۹ بمب از گروه هشتم نیروهای هوایی در منطقه هوایی راسول موفق شده است به یکی از این بشقاب پرنده ها دست پیدا کند.

یکی از موجوداتی که ظاهرا از خانواده بیگانگان فضایی است، مورد آزمایش قرار می گیرد
هنوز کسی نتوانسته واقعی بودن این تصاویر را به اثبات برساند

تیتر این گزارش چنین بود: “نیروی هوایی بشقاب پرنده ای را به دست آورد” اما تنها پس از ۲۴ ساعت ارتش اعلام کرد جسم دیده شده یک بالن مطالعات آب و هوایی بوده است. رسانه ها نیز این توضیح را به شکلی باور نکردنی پذیرفتند و دیگر سخنی از راسول به میان نیامد.

گزارش دیگری که در این سری از پرونده توسط FBI منتشر شده اعلام می کند در سال ۱۹۴۷ جرمی مشابه یک بشقاب پرنده در نزدیکی راسول کشف شده است. این جرم پنج ضلعی بوده و با استفاده از کابلی از یک بالن آویزان بوده است. بر اساس این گزارش بالن به همراه جسم پنج ضلعی برای مطالعات بیشتر به مرکز “رایت” انتقال داده شدند.

بر اساس گزارش دیلی میل، انتشار این گزارشها آتش شایعات پنهان کاری دولت آمریکا درباره وجود بیگانگان فضایی را شعله ورتر خواهد ساخت.



شنبه 23 مهر 1390برچسب:آدم فضایی راسته یا دروغ؟, :: 19:22 ::  نويسنده : faraz khanbabaei       
 

بیش از پنج میلیون سال است که هر از گاهی اخباری بشقاب پرنده ها و انسان های فضایی گزارش شده است. تا کنون هزاران برگ پرونده محرمانه برای اثبات وجود این پدیده ها تحت بررسی قرار گرفته اند ولی هنوز هم  بسیاری از جوانب مربوط به فضایی ها ناشناخته باقی مانده است. موضع دانشمندان نسبت به این گزارشات نیز وضعیت را بغرنج تر مینماید. به نظر میرسد که آن ها میل دارند این حرف ها را رد کنند ولی باز هم چندان به حرف خود اطمینان ندارند.

فضایی ها ارتباط نزدیکی به ارتش علوم و سیاست های تحقیقاتی قدرت های جهانی دارند و این موضوع در برخی مدارک محرمانه موسسات سری دولت هایی همچون آمریکا مثل CIA و FBI وزارت اطلاعات ناسا NORAD (فرمانداری دفاع هوایی آمریکای شمالی) وجود دارد.

برخی بر این باورند که این موسسات نه تنها از مجود فضایی ها آگاه هستند بلکه سعی دارند تکنولوژی هایی شبیه به تکنولوژی فضایی ها را نیز بسازند و ظاهرا به دانشمندان گفته شده است چشم خود را بر روی این موضوع ببندند و در نتیجه موسسات سری به راحتی آزمایشات مخفی خود را انجام میدهند.

لئو ناردو اسپرینگ فضایی شناس آمریکایی از طریق منبعی موثق (که میل دارد نامی از او ذکر نشود) مدرکی به دست آورد که حکایت از وجود موجودات فضایی داشت. این مدرک متعلق به شانزدهم جولای سال 1947 است و ظاهرا قطعه ای از یک شی پرنده است. در آن سال پس از کشف این شی وقتی واحد های نظامی و نیروی هوایی آمریکا این قطعه را مورد بررسی قرار دادند به این نتیجه رسیدند که به دلایل مختلفی ممکن نیست ساخت کشور آمریکا باشد و با اطلاعات دقیقی که دارند شوروی نیز نمیتوانسته آن را بسازد. وقتی کارشناسان نظامی آن شی را دقیق تر مورد بررسی قرار دادند قطعه ای شبیه به یک موتور اتمی داخل آن یافتند. احتمالا این نیروگاه شبیه به یک تبادل گر حرارتی عمل میکرده است. یک قطعه پرنده نیز در قسمت جلویی این شی قرار دارد. دلایلی در دست است که نشان میدهد این شی با کنترل از راه دور هدایت میشده است. آیا این وسیله دلیلی بر وجود آدم فضایی های کاملا پیشرفته نیست؟ و به گفته ی این محقق جالب اینجاست که آن موسسات سری ابر قدرت های دنیا از این وسیله بهره گرفته اند و از روی آن بمب های اتمی را ساختند.

 

آدم فضایی ها در ماه

 

در سال 1969 سفینه"آپولو 11"به ماه فرستاده شد. گروه فضانوردان از جمله "آرمسترانگ" "کالینز" "اولدرین" پس از چندین ساعت حرکت به سوی ماه خبر دادند که چند گلوله ی نورانی اطراف پایه های سفینه هستند و با همان سرعت به دنبال آن حرکت میکنند. این گزارش کارکنان مرکز کنترل را نگران کرد. سه روز گذشت و هیچ انفجاری رخ نداد و آن ها به ماه رسیدند.

دستیار آرمسترانگ سال ها بعد در این باره می گفت گلوله های نورانی در فاصله سه فوتی ما بودند. سه بشقاب پرنده با قطرهای 15 تا 30 متر. مثل اینکه از یک مخزن اصلی جدا شده بودند. صداهای عجیبی از فرستنده ها می آمد. آرمسترانگ موج فرستنده را عوض کرد و به اوپراتور گفت: میخواهم بدانم جریان چیه؟ اوپراتور خبر نداشت چه شده است و گفت: چی شده؟ آنجا اوضاع خوبه؟ یکی از فضانوردان گفت:قربان یک چیزهای بزرگی کنار دهانه ی انفجار سفینه هستند. خداوندا مثل اینکه روی آن نشسته اند انگار اذ روی ماه دارند ما را نگاه میکنند پنج ساعت بعد که روحیه ها کمی بهتر شد آرمسترانگ و اولدرین تصمیم گرفتند از سفینه خارج شوند و به کالینز گفتند در سفینه آماده بماند تا در صورت بروز خطر به سرعت از ماه فرار کنند. دو فضانورد از سفینه خارج و در تاریکی گم شدند. در حالی که خانوادهاشان با چشمانی هراسان بر روی زمین به مونیتور ها خیره بودند. زمان به کندی میگذشت تا اینکه بالاخره آرمسترانگ و اولدرین بازگشتند و آرمسترانگ آن جمله تاریخی را گفت برای یک مرد قدم کوچکی است اما برای بشریت پرشی بلند. آن ها اثری از آن شی های فضایی پیدا نکرده بودند اما سال های پس از آن فضانوردان بارها و بارها چیزهای مشکوکی را در اطراف خود دیده اند.

آیا فضایی ها وجود دارند؟

در حالی که هرگز سند مطمئنی از وجود موجودات سیارات دیگر در دست نیست ولی بسیاری از مردم(یکیش خود من مگه میشه؟)نمیتوانند قبول کنند که در کهکشانی به این بزرگی که اندازه آن در حدود صد هزار سال نوری است هیچ موجود زنده دیگری نباشد این موضوع تا حدی پیش رفته است که در سالهای اخیر توجه خیلی ها به دولت آمریکا و ارتباط آن با فضایی ها جلب گشته و در این رابطه داستان های زیادی بر سر زبان ها افتاده و فیلم های زیادی ساخته شده است و راست یا دروغ افراد بسیاری گزارش داده اند که با چشمان خود آدم فضایی ها را دیده اند.

اینم از این دفعه ی بعد( 2یا 3 روز دیگه) چند تا داستان از گزارش انسان هایی که فضایی هارو دیده میذارم امیدوارم خوشتون اومده باشه و بیاد



راننده های اتوبوس در کشورهای مختلف دنیا

برای دیدن عکس ها در اندازه واقعی آنها را در سیستم خود ذخیره نمایید.

انگلیس

 عکس و کاریکاتور خنده دار

فرانسه  

 رانندگان اتوبوس در فرانسه 

 

 

آلمان

 

رانندگان در آلمان 

 

ایتالیا  

کاریکاتور خنده دار jok20.blogsky.com 

 

هند  

کاریکاتور های جالب و بامزه  

 

ژاپن  

کاریکاتور رانندگی در کشورهای دنیا 

 

مصر  

کاریکاتور خنده دار رانندگی در کشورهای دنیا 

 

مکزیک  

کاریکاتور و عکس طنز جدید 1390 

 

نروژ 

کاریکاتور و جوک تصویری مهر 90 

 

روسیه  

کاریکاتور جدید مهر 1390 

 

آفریقای جنوبی  

جدیدترین کاریکاتورها مهر 90 

 

 

 



جمعه 22 مهر 1390برچسب:, :: 15:29 ::  نويسنده : faraz khanbabaei       

دوستان خوب برای ارسال اس ام اس های تصویری گوشی خود را به کامپیوتر وصل کرده و اس ام اس دلخواه خود را کپی کرده و در قسمت Create New Message در برنامه PC Suiteپیست ( Paste ) کنید! یا هم اگه حوصله شو دارین شکلشو تو گوشیتون بسازین! 

  

 

__/ΓΠ\_ _    ("v")

'-O----O-     ' 'v '

 

 

این قلب منه اگه فکرمیکنى بیادت

نیست باهمین ماشین لهش کن

.

.

هه هه هه ؛بنزین نداره

فرستنده : سعیدومحمد گلپایگان

++++++++++++++++++++++++++++++++

 

|""""""|_!"-.,

"@@"" ""@"

بدخواهات برن زیرش.

فرستنده : 4364***0912

++++++++++++++++++++++++++++++++

 

 

l""l__l""'l

   H     l

l__l""l_  ichvaght az 

 

 

\""'\ /""/

    /

  /__/adet ghafel 

 

 

 

 

 l""""\     l'"'l

    l \ \   l

l__l    \__ emisham 

 

فرستنده : 0314***0935

++++++++++++++++++++++++++++++++

 

 

ازتهه

 

;' '؛،,،؛';

'؛،, ,،؛'؛'

 

میگم...!

دوستت دااااااارم.

فرستنده : 0320***0919

++++++++++++++++++++++++++++++++

 

 

 l----l-
 l      '.o
 l      /l\ 
 l       JL


آویزون مرامتیم بیمرام.

فرستنده : 6348***0938

 

++++++++++++++++++++++++++++++++

 

 

¥#¥#¥#¥#¥#¥#¥#¥

این سیم خاردارو بپیچ دور خودت که کسی هوس گل چیدن نکنه!

فرستنده : 1181***0938

++++++++++++++++++++++++++++++++

@@

چشمام شوق دیدنتو داشت,فرستادمشون ببیننت

فرستنده : 3780***0915

++++++++++++++++++++++++++++++++

 

1
.
2
.
3
تموم شد!

^^ 
((@@))
\ /
(**)
تو هم خوش عکسیا!!!!

++++++++++++++++++++++++++++++++

 

    /""/     /""/    

   / * * \ / */

  / * /\ * * / 
/__/  \__/afasami
.

 

فرستنده : 5328***0936

++++++++++++++++++++++++++++++++

 

 

 ['''''''''''''''"']

 ¡     ¡''''''''
¡      ''''''']

 ¡     ¡''''''''

 [      ''''''']shghe 
''''''''''''''''' mani!

فرستنده : 7802***0918

 

 

 



آیا یک نابغه هستید ؟؟؟

در شکل زیر چند صورت می بینید؟

 

تست هوش 

 



ادامه مطلب ...


جمعه 22 مهر 1390برچسب:, :: 15:25 ::  نويسنده : faraz khanbabaei       

اس ام اس طنز جدید و خنده دار 1390

 

قـربـان صـداقت و صفـای خـودمـان

مـاییم و دل پـاک و خدای خـودمان

در شهر شما نمیتوان عاشق شد

بـایـد بـرویـم روستـای خـودمان

***************************

ای آنکه به حسن در لطافت ماهی

هر چند که کوتاه قدی،دلخواهی

شاخ گلی از پستی خود عار مـدار

عمر منی و از این سبب کوتاهی

***************************

وقتی قراره که من برات نقش زاپاس رو بازی کنم

ازم انتظار نداشته باش که

دعایی غیر از پنچر شدنت ، برات بکنم !

***************************

بسلامتیه اون پسری که خواست آدم بشه

ولی یه دختر اومد تو زندگیش و نذاشت . . .

همیشه پای یک زن در میان است !

***************************

بعضـی از آدم ها شبیه سوراخ های اول کمربنـدن

همیشه هستن اما هیچ وقت به کارت نمیان !

***************************

یارو  از خواب میپره پاش می‌شکنه

***************************

به یارو میگن فهمیدی زلزله اومد؟ میگه نه من روم اونور بود !

***************************

نگاهم کرد ، پنداشتم دوستم دارد ، نگاهم کرد  در نگاهش هزاران عشق خواندم

نگاهم کرد ، دل به او بستم ، باز نگاهم کرد و …

تازه فهمیدم یارو خله ! فقط نگاه میکنه !

***************************

منو یارم به هم وابسته بودیم  / کبوترهای یک گلدسته بودیم

به هم بستیم پیمان تا قیامت  / نگو که هر دو خالی بسته بودیم!

***************************

ما ز یاران چشم یاری داشتیم

هندوانه کاشتیم اما کدو برداشتیم

***************************

پا میکشم از کوچه های همجواری / یعنی دگر اینجا ندارم اعتباری / با این همه دل به دستت می سپارم / شرمنده ام جز این ندارم یادگاری .

***************************

چیزیم نیست ، خرد و خمیرم فقط همین / کم مانده است بی تو بمیرم ، فقط همین / از هرچه هست و نیست گذشتم ولی هنوز / در عمق چشم های تو گیرم ، فقط همین .

***************************

بیچاره تر از عالم و آدم هستیم

ماتم زده ای مثل محرم هستیم

نه گندمی و نه یار گندمگونی

ما هم دل مان خوش است که آدم هستیم

 

 



متن های جالب سنگ قبر بزرگان

متن سنگ قبر پروین اعتصامی

آین که خاک سیه اش بالین است

اختر چرخ ادب پروین است

گرچه جز تلخی از ایام ندید

هر چه خواهی سخنش شیرین است

++++++++++++++++++++++++++++

متن سنگ قبر کوروش کبیر

ای انسان هر که باشی واز هر جا که بیایی

میدانم خواهی آمد

من کوروشم که برای پارسی ها این دولت وسیع را بنا نهادم

بدین مشتی خاک که تن مرا پوشانده رشک مبر

++++++++++++++++++++++++++++

متن سنگ قبر فریدون مشیری

سفر تن را تا خاک تماشا کردی

سفر جان را از خاک به افلاک ببین

گر مرا می جویی

سبزه ها را دریاب با درختان بنشین

 

++++++++++++++++++++++++++++

متن سنگ قبر فردین

بر تربت پاکت بنشینم غمناک

کوهی زهنر خفته بینم در خاک

از روح بزرگ هنریت فردین

شاید مددی به ما رسد از افلاک

++++++++++++++++++++++++++++

متن سنگ قبر بابک بیات

سکوت سرشار از ناگفته هاست

++++++++++++++++++++++++++++

متن سنگ قبر خسرو شکیبایی

در ازل پرتو حسنت زتجلی دم زد

عشق پیدا شدوآتش به همه عالم زد

++++++++++++++++++++++++++++

متن سنگ قبر حافظ

بر سر تربت ما چون گذری همتی خواه

که زیارتگه رندان جهان خواهد بود

++++++++++++++++++++++++++++

متن سنگ قبر شاپور

قلبم پر جمعیت ترین شهر دنیاست......

++++++++++++++++++++++++++++

متن سنگ قبر سهراب سپهری

به سراغ من اگر می آیید

نرم وآهسته بیایید

مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من

++++++++++++++++++++++++++++

متن سنگ قبر منوچهر نوذری

زحق توفیق خدمت خواستم دل گفت پنهانی

چه توفیقی از این بهتر که خلقی را بخندانی

++++++++++++++++++++++++++++

متن سنگ قبر وینستون چرچیل

من برای ملاقات با خالقم آماده ام

اما اینکه خالقم برای عذاب دردناک ملاقات با من آماده باشد چیز دیگریست

++++++++++++++++++++++++++++

متن سنگ قبر اسکندر مقدونی

اکنون گور او را بس است

آنکه جهان اورا کافی نبود

++++++++++++++++++++++++++++

متن سنگ قبر نیوتن

ظبیعت وقوانین طبیعت در تاریکی نهان بود

                                                                             خدا گفت بگذار تا نیوتن بیاید.....

وهمه روشن شد

++++++++++++++++++++++++++++

متن سنگ قبر لودولف کولن(ریاضی دان)

141562353589793238462633862279088/3  

(توضیح : عدد پی л تا سی رقم اعشار(

 ++++++++++++++++++++++++++++

متن سنگ قبر فرانک سیناترا(بازیگر و خواننده)

بهترین ها هنوز در راهند....

انسانهای بزرگ واقعا" بزرگند

++++++++++++++++++++++++++++

متن سنگ قبر ویرجینیا وولف(نویسنده)

در برابرت خود را پر میکنم از فرار نکردن

ای مرگ.

 

 



آینده:

یـک زن تــا زمانیکه ازدواج نکرده نگران آینده است. یک مرد تا زمانیـکـه ازدواج نـــکرده هــــرگز نگران آینده نخواهد بود.

 

موفقیت:

یــک مرد موفق کسی است که بیشتر از آنچه هـمــسرش خرج میکند درآمد داشته باشد. یک زن موفق کسی است که بتواند چنین مردی را پیدا کند.

 

فیلم کمدی:

فرض کنید چند زن و مرد در اتاقی نشته اند و ناگهان سریال نقطه چین شروع می شود. مردها فورا هیجان زده شده و شروع به خنده و همهمه میکنند، و حتی ممکن است ادای بامشاد را نیز درآورند. زنان چشمانشان را برگردانده و با گله و شکایت منتظر تمام شدنش میشوند.



ادامه مطلب ...


جمعه 22 مهر 1390برچسب:دوستان, :: 15:12 ::  نويسنده : faraz khanbabaei       

 

 

 

                          دوستان

                         دوستی آیینه مردانگیست..............................دوستی یک درسی از دیوانگسیت

                         دوستی دست مروت دادن است.........................دوستی مرز شناخت آدم است

                          دوستی یعنی که گیریم دست هم.............دوستی این نیست که باشیم پیش هم

                          دوستی یعنی فراسوی مرام...............................دوستی یعنی به یادت هرکجام



جمعه 22 مهر 1390برچسب:اسطوره یا داستان آفرینش, :: 14:57 ::  نويسنده : faraz khanbabaei       
 
اسطوره یا داستان آفرینش، روایتی نمادین در یک فرهنگ و درمیان مردم است که درباره آغاز جهان و چگونگی پیدایش مردم سخن می‌گوید. این اسطوره‌ها بیشتر به صورت دهان به دهان نقل می‌گردند [۱]و شایعترین شکل اسطوره در میان فرهنگ‌های مختلف بشری هستند. با وجود نبود پشتوانه تاریخی، چنین اسطوره‌هایی در میان اعضای یک جامعه به عنوان حقایقی والا در نظر گرفته می‌شوند.[۲] این اسطوره‌ها تقریبا در تمامی مذاهب به چشم می‌خورند. برخی ویژگی‌ها در میان اسطوره‌های آفرینش مشترکند. درهمگی این داستان‌ها یک طرح کلی و شخصیت‌های تاثیر گذار (خدا گونه، انسانی، و یا جانورانی که در بیشتر موارد توان سخن گفتن و یا تغییر شکل سریع را دارند) وجود دارند و همگی در گذشته‌ای نامشخص و مبهم رخ داده‌اند.[۳] در تمامی این داستان‌ها سعی برآن است تا به پرسش‌های عمیقی که آن جامعه با آن‌ها دست به گریبان است پاسخ داده شود. اسطوره‌های آفرینش دیدگاه و نگرش افراد آن جامعه را نسبت به جهان نشان می‌دهند و چهار چوب هویت فرهنگی اعضای جامعه را معین می‌کنند.[۴]
 
 
 
آفریقا
 
باکوبا
 
در باور باکوبا زمین در ابتدا چیزی جز تاریکی و آب نبوده‌است .فرمانروای این زمین غولی بنام مبومبو بوده‌است. روزی او در معده اش احساس دردی شدید می‌کند و پس از آن خورشید، ستارگان و ماه را استفراغ می‌کند. گرما و نور خورشید آب‌های پوشاننده زمین را تبخیر می‌کند و ابرها پدیدار می‌گردند. حاصل تبخیر آب‌ها پیدایش خشکی بوده‌است. مبومبو یک بار دیگر استفراغ می‌کند و این بار چیزهای بسیاری از جمله مردم (نخستین زن و مرد) حیوانات (پلنگ، عقاب، میمون فومو) درختان، شهاب سنگ‌ها، سندان؛ تیغ، دارو و رعد و برق را بالا می‌آورد. زن آب‌ها نچینگ، در شرق زندگی می‌کرده‌است و پسر او وتو نخستین پادشاه باکوبا گردید.[۵]
 
ماسائی
 
ماسائی‌های کنیا بوجود آمدن انسان را نتیجه کار انکای آفریدگار می‌دانند. او یک درخت را به سه بخش تقسیم کرد. به نخستین پدر ماسائی یک چوبدستی داد. به نخستین پدر کیکویا یک کج بیل داد . به نخستین پدر کامبا یک تیر و کمان داد. همگی آن‌ها توانستند در جهان وحش زنده بمانند. پدر ماسائی‌ها از چوبدستش برای گله داری، پدر کیکویاها از بیلش برای کشاورزی و پدر کامباها از تیرو کمانش برای شکار استفاده کرد.[۶]
 
زولو ( قبيله كردوا موتوا)
 
نام آفریننده زولو اونکولونکولوست. او خود از نی پدیدارگشت و مردم و دام را بوجود آورد. او همه چیز را از زمین و آب‌ها گرفته تا حیوانات را آفرید. او نخستین انسان و پدر تمامی مردم شناخته شد. اوهمان کسی است که به زولوها آموخت که چگونه شکار کنند و چگونه آتش بیافروزند و غذای خود را آماده کنند.[۷]
 
*************************************************
 
اروپا
 
یونانی
 
هزیود در تئوگونیا (نسب نامه خدایان یا خدای نامه) ذکر می‌کند که در ابتدا خائوس وجود داشته‌است که خود گایا (زمین)، تارتاروس (جهان زیرین)، اروس (شهوت)، نوکس ( تاریکی شب) و اربوس ( تاریکی جهان زیرین) را پدید آورد. گایا از دل خود اورانوس و پونتوس را بوجود آورد. سپس گایا با اورانوس نزدیکی کرده و بسیاری از خدایان یونان باستان از جمله اوکئانوس، رئا، فی بی و تیتان‌ها را زائید. کرونوس که یکی از فرزندان آن دو و یکی از تیتان‌ها بود، با کمک گایا اورانوس را اخته کرد.سپس کرونوس با رئا ازدواج کرد. از فرزندان آن دو می‌توان هرا، پوزئیدون، هادس و زئوس را نام برد. زئوس و برادرانش کرونوس و سایر تیتان‌ها را برکنار کردند و برای روشن شدن محدوده فرمانروایی خود قرعه کشی کردند. نتیجه بدین قرار بود که زئوس فرمان روای آسمان‌ها گشت، دریاها از آن پوزئیدون گردید و جهان زیرین نیز نصیب هادس شد.[۸]
 
آسیا
 
مغولی
 
مغول‌ها اسطوره آفرینش واحدی ندارند. از میان باورهای متعدد آن‌ها یکی داستان آفرینش توسط یک لاما (کاهن اعظم) است. در آغاز تنها آب وجود داشت و لاما با چوبدست آهنینی در دست از آسمان پایین آمد و با همان چوبدست خود مشغول همزدن آب گردید. این همزدن سبب ایجاد باد و آتش گردید و افزایش غلظت مرکز جایی که لاما به هم می‌زد خشکی را ایجاد کرد.باور دیگری آفرینش را مربوط به لامایی بنام اودان ذکر می‌کند. اودان آسمان و زمین را از هم جدا کرد و آسمان و زمین را به نه طبقه تقسیم کرد. او همچنین نه رودخانه بوجود آورد.پس از آفرینش زمین او نخستین زن و مرد را از گل آفرید. این زن و مرد خود والدین تمامی انسان‌ها شدند.[۹]
 
چینی
 
اسطوره‌های آفرینشی چینی‌ها گستره‌ای از فلسفه تا فرهنگ عامه را شامل می‌شود. در فلسفه چینی، می‌توان برخی از نخستین داستان‌های آفرینش را در تائو ته جینگ (حوالی قرن چهارم پیش از میلاد) یافت.
 
« پیش از پیدایش آسمان و زمین چیزی بی شکل ولی کامل پدید آمد. آن چیز بی شکل، در سکوت و تنهایی، بدون تغییر وجود داشت. از آن رو که نامش را نمی‌دانیم، من او را »وی« خطاب می‌کنم. »وی« یگانگی را بوجود آورد. یگانگی دوگانگی را زائید. دوگانگی سه گانگی را پدید آورد و سه گانگی آفریده‌های بیشماری را ایجاد کرد. آفریده‌های بیشمار »یین« را بر پشت و »یانگ« را در آغوش خود گرفتند. آنها خنثی گر تضاد این دو و در نتیجه پدید آورندگان توازن و هارمونی هستند.» [۱۰]
خاورمیانه
 
سومری
 
قدیمی ترین اسطوره آفرینش سومریان به حدود ۱۸ قرن پیش از میلاد باز می‌گردد. این اسطوره بروی بخشی از لوحی گلی نگاشته شده‌است. لوح از این جا آغاز می‌شود که خدایان آنو، انلیل، ائا و نینهورساگ دست به آفرینش سومریان و حیوانات می‌زنند. سپس پادشاهان از آسمان پایین می‌آیند و نخستین شهرها از جمله اریدو، لارسا و شوروپاک بنا نهاده می‌شوند. بخش بعدی لوح از میان رفته‌است ولی پس از آن لوح نشان می‌دهد که خدایان تصمیم به فرستادن طوفانی برای نابودی بشریت می‌گیرند. زیودسورا از این مسئله با خبر می‌شود و یک کشتی می‌سازد. کشتی هفت شبانه روز اسیر طوفان می‌گردد تا این که خدای خورشید بر زیودسورا نمایان می‌گردد. زیودسورا کشتی را می‌گشاید و در مقابل خدای خورشید (اوتو) به خاک می‌افتد و برایش گاو و گوسفند قربانی می‌کند. بخش بعدی داستان نیز بدلیل شکستن لوح ازبین رفته‌است و در قسمت پایانی خدایان به زیودسورا عمر جاودان می‌بخشند.[۱۱]
 
بابلی
 
انوما الیش اسطوره آفرینش بابل است و در آن مردوک برای حفظ سایر خدایان در مقابل حمله طراحی شده تیامات بوجود می‌آید. مردوک پیشنهاد محافظت از خدایان را در صورتی که آنها او را پیشوای خود قرار دهند مطرح می‌کند. خدایان دیگر می‌پذیرند. مردوک تیامات را شکست می‌دهد و بدن او را دو پاره کرده از یک پاره آسمان را و از دیگری زمین را می‌سازد. او سپس تقویم را می‌سازد و خورشید و ماه و ستارگان را نظم می‌دهد. با اظهار وفاداری خدایان به مردوک او دست به ساخت بابل به عنوان معادل زمینی سرزمین خدایان می‌زند. مردوک پس از آن همسر تیامات را نابود می‌کند و از خونش برای ساخت انسان استفاده می‌کند. او این کار را از این جهت انجام می‌دهد که انسان‌ها نیز توان انجام کارهای خدایان را داشته باشند.[۱۲]
 
اسلامی
 
داستان آفرینش در اسلام بصورتی پراکنده میان آیات متعدد قرآنی مطرح گردیده‌است. خطوط اصلی داستان شباهت‌های زیادی با نسخه معادل یهودی/ مسیحی آن دارد. به گفته قرآن آسمان و زمین در ابتدا به هم پیوسته بوده‌اند و سپس از هم جدا گردیدند.[۱۳] پس از دوره‌ای که آسمان به شکل بخار بود، خدا آسمان و زمین را به شکل امروزی در آورد.[۱۴] برخی آیات قرآن آفرینش را طی شش روز [۱۵]و برخی آنرا در طی هشت روز (دو روز آفرینش زمین، چهار روز آفرینش کوه‌ها و برکت دادن زمین و سرانجام دو روز برای آفرینش آسمان‌ها)[۱۶] بیان می‌کنند. دانشمندان اسلامی می‌گویند که آفرینش در همان شش روز رخ داده‌است زیرا دو روز آفرینش زمین خود بخشی از چهار روز آفرینش کوه‌ها و برکت دادن زمین است. با گسترش علوم طبیعی و افزایش آگاهی در باره منشا زمین و جهان، امروزه بیشتر اندیشمندان اسلامی ترجیح می‌دهند که کلمه یوم را به جای روز به عنوان دوره یا عصر تفسیر کنند. قرآن ذکر می‌کند که الله آسمان‌ها و زمین را آفرید و تمامی آفریدگانی که راه می‌روند، می‌خزند، پرواز می‌کنند را از آب بوجود آورد.[۱۷] بر اساس قرآن خداوند انسان را از گل آفرید.[۱۸] نخستین انسان آدم نام داشت و در بهشت زندگی می‌کرد. خدا نام تمام موجودات را به او آموخت و فرمان داد تا تمامی فرشتگان به او سجده کنند. به جز ابلیس که از سجده کردن امتناع ورزید، سایر فرشتگان فرمان بردار بودند.[۱۹] خداوند به آدم و همسرش گفت که در باغ بهشت به جز از میوه درخت ممنوعه می‌توانند از سایر میوه‌ها و غذاها استفاده کنند.[۲۰] ابلیس آنها را به نافرمانی از خدا فراخواند و آنها میوه درخت ممنوعه را خوردند[۲۱] و متوجه عورت خویش گشتند.[۲۲]وقتی خدا از نافرمانی آنها آگاه گردید، آنها را از باغ بهشت اخراج کرد و به زمین فرستاد.[۲۳]
 
یهودی/ مسیحی
 
درباورهای یهودی / مسیحی در دو روایت راجع به آفرینش سخن به میان آمده‌است.روایت نخست در ابتدای کتاب آفرینش عهد قدیم است که در آن جا سخن از چگونگی آفرینش جهان بوسیله خداوند در طی شش روز به میان می‌آید. آفرینش با فرمان الهی صورت می‌پذیرد. برای مثال در نخستین روز هنگامی که خدا می‌گوید روشنائی باشد! روشنائی بوجود می‌آید. در روز دوم و سوم خدا آب‌ها، آسمان و خشکی را از هم جدا کرده و زمین را پر از گیاهان می‌کند. سپس نورهای آسمان را می‌آفریند تا فصول بوجود آیند و روشنایی بزرگتریا خورشید را حاکم بر روز و روشنایی کوچکتر یا ماه را حاکم بر شب می‌کند. در روز پنجم خداوند موجودات دریایی و پرندگان را می‌آفریند و به آن‌ها دستور می‌دهد تا زاد و ولد کنند. در روز ششم خدا موجودات خشکی را بوجود می‌آورد. انسان پس از کامل شدن تمام جهان آفریده شده‌است . انسان بر اساس تصویر خدا ساخته و بر سایر موجودات برتری داده می‌شود.سرانجام خداوند در روز هفتم به استراحت می‌پردازد و آن روز را مقدس می‌شمارد.[۲۴] در روایت دوم کتاب آفرینش، آفرینش انسان پس از بوجود آمدن آسمان و زمین ولی پیش از آفرینش سایر گیاهان و جانوران رخ می‌دهد. انسان از خاک زمین ساخته می‌شود و خداوند نفس خود را در او می‌دمد. خدا برای انسان باغ عدن را می‌سازد و در آن انواع درختان را قرار می‌دهد تا آدمی از میوه هایشان استفاده کند. با این وجود به انسان اجازه خوردن میوه درخت آگاهی از خوب و بد داده نمی‌شود. خدا می‌گوید که خوردن آن میوه کشنده‌است. خدا انواع جانوران را می‌آفریند تا همراه و کمک انسان باشند و آن‌ها را به نخستین مرد (آدم) می‌نمایاند. آدم آن‌ها را نامگذاری می‌کند ولی هیچیک را یاوری بسزا برای خود نمی‌یابد. خدا او را به خواب می‌برد و یکی از دنده‌های او را خارج می‌کند تا از آن برای ساختن نخستین زن استفاده کند.آدم هنگامی که همسرش را می‌بیند می‌گوید: این است استخوانی از استخوانهایم و گوشتی از گوشتم نام او “نساً باشد، چون از انسان گرفته شده‌است. به گفته کتاب مقدس مسیحیان و یهودیان، از همین روست که مرد به خاطر همسر خود از پدر و مادرش جدا می‌گرددو به همسر خود می‌پیوندد، و از آن پس ، آن دو یکی می‌شوند.[۲۵]
 
http://fa.wikipedia.org
 
آفرینش در شاهنامه
 
آفرینش هستی در شاهنامه بر پایه ی اندیشه ها و باروهای ایرانیان باستان است.
 
باورهای ایرانیان باستان:
 
نخست هیچ نبود. تنها زمان بیکرانه بود.زمان یا زروان که درنگ خدای نیز نامیده می شد، بی کران و جاودانی بود.به نوشته ی دهخدا: در زمان هخامنشیان ، عقاید مختلفی در باب ماهیت این پروردگار وجود داشته است . بعضی او را با مکان و برخی دیگر با زمان یکی میدانستند عقیده  اخیر فایق آمد. در آیین مهرپرستی ، عقیده  مربوط به زروان را پذیرفتند. مانی با اقتباس افکار زرتشتی عصر خود، نام زروان  را به خدای بزرگ اطلاق کرده است . برخی از محققان مذهب معمول مزدیسنی عهد ساسانی را همان زروانیت دانسته اند. بسیاری از نویسندگان و مورخان قرنهای پنجم – هشتم میلادی این استوره را راجع به آفرینش از عقاید ایرانیان عهد ساسانی نقل کرده اند و آن متعلق به آیین زروانی است : زروان خدای نخستین در مدت هزار سال قربانیها کرد تا پسری بیابد و نام او را هرمز نهد، اما عاقبت وی درباره  تأثیر قربانی های خودبه شک افتاد پس دو پسر در بطن او پدید آمد: یکی اهرمزد چون وی قربانی کرده بود و دیگری اهریمن ، زیرا که وی شک کرده بود. زروان وعده داد که پادشاهی جهان رابه یکی از آن دو که زود به حضور او آید عطا کند. پس اهریمن سینه ٔ پدر بشکافت و خود را بدو نمود. زروان پرسید: کیستی ! پاسخ داد پسر توام . زروان گفت : پسرم دارای بوی خوش و نورانی است و تو ظلمانی و بدبویی ! دراین هنگام اهورمزد با پیکری نورانی و معطر خویشتن بدو نمود زروان او را به فرزندی شناخت . اهرمن وعده پدر را بخاطر آورد. زروان پاسخ داد که سلطنت جهان را مدت نه هزار سال به اهریمن خواهد داد، اما پس از سرآمدن مدت مزبور اهرمزد تنها سلطان جهان خواهد بود… باید دانست که بعدها زروان را با زردشت و هر دو را باابراهیم خلیل  در هم آمیختند…
 
هرمزد و اهریمن، هردو از زمان زاده شدند.
 
هرمزد سرور نیكی و روشنایی در قلمرو آسمان سكنا داشت . اهریمن عنصر شر و زشتی در  زیر زمین ساكن بود . اهورا مزدا یا هرمزد، پس از انجام آفرینش مقرر كرده تا مردمان به مدت سه هزار سال دركالبد مینوی خود زندگی كنند . در چنین هنگامی دیو زشتی و بدی سر از زیر زمین بیرون كرد و برآن شد تا جهان نور را آلوده كند اما چون خود را در برابر نور و نیكی ناتوان یافت  به جایگاه تاریك و زیر زمین بازگشت.
پس از آن سه هزار سال دیگر  جهان  به شکل مادی درآمد.در سه هزار سال  سوم نبرد بین اهریمنیان و اهوراییان است. در آخرین سه هزار سال نجات بخش ها می آیند و جهان پایان می گیرد. اما آفرینش بدینگونه است:
آفرینش آسمان:
در آفرینش آسمان، اهورا نخست گوی آسمان و ستارگان را آفرید .
در چنین هنگامی اهریمن در مغاك خود به خوابی گران فرو رفته بود كه جهی،دخترش او را بیدار كرد و راه را به وی آموخت . پس گروه دیوان به قلمرو آسمان تاختند و جهان روشنایی را تیره گون ساختند.پس اهریمن سیارات را آفرید و نه شبانه روز جنگی سخت در گرفت و سر انجام دیوان شكست یافتند و روشنایی دوباره جایگزین شد.
آفرینش آبها :
در این هنگام از چشمه ای به نام آردویسور آناهیتا آبهایی فراوان از یك هزار جوی گذشت و به دریای فراخكرت كه یك سوم زمین را اشغال كرده بود فرو ریخت.
آفرینش خشكی ها و زمین:
باران زیادی بارید و همه جانوران زیانكار از بین رفتند و چون آب فرو رفت، خشکی های سی و سه گانه پدید آمد و اهریمن خشمگین شد و از خشم لرزید و كوهها از زمین روییدند.بزرگترین كوها البرز كوه بود.
آفرینش گیاهان:
پس از آفرینش زمین امرتات، با همكاری تشتر ستاره ای كه باران ریز بود، زمین را از گیاهان فراوان پوشاند. امرداد ده هزار گیاه شفا بخش و اهریمن ده هزار گیاه بیماری زا بوجود آورد. پس از آن گیاه درخت همه تخم در میان دریای فراخكرت رویید تا نیرو دهنده همه ی گیاهان باشد. اهریمن برای نابودی درخت همه تخم سوسماری و اهورا مزدا برای نجات درخت ده ماهی بزرگ آفرید.
آفرینش آتش:
در اساتیر ایرانی آتش تخم و بذر بسیاری از آفریده هاست.
آفرینش جانوران:
در ابتدا تنها آفریده گاوی نر بود و تخم همه جانوران وگیاهان را با خود داشت اما اهریمن گاو را بیمار كرد و گاو نخستین مرد و از پیکرش گیاهان و جانوران پدید آمدند
آفرینش بشر:
در آغاز روان كیومرث  یا گیامرت یا گلمرد چونان گیاهی از زمین رویید كه جنبه مینویی داشت آنگاه اهورا اور ا به صورت جوان پانزده ساله ای كالبد بخشید و در پی تلاش های اهریمن كیومرث ازمیان رفت. پس از چهل سال جفت بشر یعنی مشیه و مشیانه به صورت دو ساقه ریواس به هم پیوسته و همبال و همبالا که دست بر شانه  ی یکدیگر داشتند، از خاك روییدند.
 
در شاهنامه:
 
اما آفرینش جهان در نگاه فردوسی چگونه است؟ نخست باید اشاره کرد که کتاب های تاریخی و داستانی آن زمان همه از دریچه ی دینی به آفرینش جهان نگاه کرده اند.
 
حکیم توس در اوج اقتدار ادیان، در شاهنامه از سخن درباره داستان آفرینش به رسم دینی، چشم پوشیده و  در بیانی فشرده و زیبا به بازگشایی اساتیر ایران باستان پرداخته است.آفرینش خط و هنر و آوردن آتش برای مردمان و پیدایش خانه سازی و شهرها نیز که در استوره های دیگر مانند استوره های یونان از کارهای خدایان است، در شاهنامه به یکسر از خدایان گرفته شده و  این انسان است که دست به آفرینش  و کشف می زند.
 
شاهنامه نه چونان دیگر کتاب های همزمان خود  با انبوهی از ستایش نامه ها و مداحی ها، بلکه با نام ایزد خرد و جان آغاز می شود.
 
درباره  جهان آفرین :
 
شنیدم ز دانا دگرگونه زین
 
چه دانیم راز جهان آفرین
 
ز نام و نشان و گمان برتر است
 
نگارنده برشده گوهر است
 
به بینندگان آفریننده را
 
نبیتی مرنجان تو بیننده را
 
نیابد بدو نیز اندیشه راه
 
که او برتر از نام و از جایگاه
 
از این پرده برتر سخن گاه نیست
 
به هستیش اندیشه را راه نیست
 
از نام های  آفریدگار در شاهنامه یکی ایزد است.ایزد در اوستا (یزته) در سانسکریت (یجته ) صفت از ریشه یز بمعنی جشن و شادمانی و ستودن سپس در واژگان یشت و یسن و یزد به کار رفته است.
 
واژه ی یزدان که به معنی آفریدگار به کار می بریم جمع است زیرا روزگاری مردمان بر این بارور بودند که آسمان پر از ایزد یا یزد است که هرکدام فرشته ای هستند. سپس تر یک فرشته، دیگر فرشته ها را به زیر کشید و ایزد بزرگ و یگانه شمرده شد. از نگاه تاریخی این رویداد در زمانی بود که انسان برای یکجا نشینی و اتحاد قبیله ها تلاش می کرد.
 
خدا در پهلوی و پازند  از کلمه ی خواتای به معنی شاه است و خواتای نامک همان شاهنامه است.
درباره آفرینش جهان فردوسی باورهای ایرانیان باستان را می آورد. بر اساس آن جهان از چهار آخشیج  یاعنصر آتش و آب و خاک و هوا شکل گرفته و از هیچ پدید آمده است. ترتیب آفرینش در شاهنامه  همان است که در باورهای ایرانیان قدیم  بوده و در فروردین یشت  نیز آمده است: نخست آسمان، سپس آب، سپس زمین، گیاهان، جانداران و در پایان انسان.
 
از آغاز باید که دانی درست
 
سر مایه ی گوهران از نخست
 
که یزدان ز ناچیز چیز آفرید
 
بدان تا توانایی آرد پدید
 
سرمایه ی گوهران این چهار
 
برآورده بی‌رنج و بی‌روزگار
 
یکی آتشی برشده تابناک
 
میان آب و باد از بر تیره خاک
 
نخستین که آتش به جنبش دمید
 
ز گرمیش پس خشکی آمد پدید
 
وزان پس ز آرام سردی نمود
 
ز سردی همان باز تری فزود
 
چو این چار گوهر به جای آمدند
 
ز بهر سپنجی سرای آمدند
 
گهرها یک اندر دگر ساخته
 
ز هرگونه گردن برافراخته
 
پدید آمد این گنبد تیزرو
 
شگفتی نماینده ی نوبه‌نو
 
در این استوره ها درخت و کوه از زمین می رویند و می بالند و نیرویی از بالا آنها را نمی آفریند:
 
چو دریا و چون کوه و چون دشت و راغ
 
زمین شد به کردار روشن چراغ
 
ببالید کوه، آبها بر دمید
 
سر رستنی سوی بالا کشید
 
زمین را بلندی نبد جایگاه
 
یکی مرکزی تیره بود و سیاه
 
ستاره برو بر شگفتی نمود
 
به خاک اندرون روشنائی فزود
 
همی بر شد آتش فرود آمد آب
 
همی گشت گرد زمین آفتاب
 
گیا رست با چند گونه درخت
 
به زیر اندر آمد سرانشان ز بخت
 
ببالد ندارد جز این نیرویی
 
نپوید چو پویندگان هر سویی
 
وزان پس چو جنبنده آمد پدید
 
همه رستنی زیر خویش آورید
 
آنگاه آفرینش انسان است که با خرد خویش، کلید همه رازهای جهان را در دست دارد و گرانیگاه اندیشه ی فردوسی است:
 
چو زین بگذری مردم آمد پدید
 
شد این بندها را سراسر کلید
 
سپس انسان برمی خیزد و راست می ایستد و با خردکارسازجهان  خویش را دگرگون می سازد:
 
سرش راست بر شد چو سرو بلند
 
به گفتار خوب و خرد کاربند
 
پذیرنده ی هوش و رای و خرد
 
مر او را دد و دام فرمان برد
 
فردوسی از همان آغاز شاهنامه بر نقش سترگ انسان در جهان اشاره دارد:
 
ترا از دو گیتی برآورده‌اند
 
به چندین میانجی بپرورده‌اند
 
نخستین فطرت پسین شمار
 
تویی خویشتن را به بازی مدار
 
نخستین انسان  به باور شاهنامه در کوه زندگی می کند
 
پژوهنده نامه باستان
 
که از پهلوانان زند داستان
 
چنین گفت که آیین تخت و کلاه
 
کیومرث آورد و او بود شاه
 
کیومرث بود بر جهان کدخدای
 
نخستین بکوه اندرون ساخت جای
 
سر تخت و بختش آمد ز کوه
 
پلنگینه پوشید خود با گروه
 
داستان مشی و مشیانه در شاهنامه وجود ندارد. (بسیاری همچون مری بویس باور دارند که بخش نخست تورات به نام سفر پیدایش از داستانهای ایرانی گرفته شده. بلعمی می نویسد: مشی و مشیانه همان است که مسلمانان آنرا آدم و حوا خوانند)
 
داستان آفرینش در شاهنامه در چهار بخش آورده شده است: نخست آفرینش جهان. سپس انسان. سوم آفتاب و چهارم ماه.
 


جمعه 22 مهر 1390برچسب:, :: 14:29 ::  نويسنده : faraz khanbabaei       

با توجه به اینکه مهمترین بخش هر دانشگاه از نظر دانشجویان همون سلف غذاخوری دانشگاهه، تصمیم گرفتم از مقایسه  سلفهای غذاخوری این دو دانشگاه شروع کنم!

 

این از سلف کاملاً شیک و مدرن دانشگاه ما:

سلف دانشگاه ما

اینم از سلف ساده و معمولی دانشگاه هاروارد!

سلف غذاخوری دانشگاه هاروارد

در اینجا ما کمی با دانشگاه هاروارد فرق داریم ولی در عکسهای بعدی شباهتهای بین این دو دانشگاه رو میبینید!

یک تصویر از سردر دانشگاه ما(خداییش هم نسبت به دانشگاههای اطراف سره)

 سر در دانشگاه ما

تصویری از سر در دانشگاه هاروارد ( بچه ها به نظرتون این دو تا تو عکس چکار میکنن؟)

سر در دانشگاه هاروارد

این  هم نمایی زیبا از ساختمان دو دانشگاه پیام نور شوش و هاروارد!

 ساختمان دانشگاه ما

ساختمان دانشگاه هاروراد

این هم از فضای سبز دانشگاه ما یا همون پارک دانشجوی خودمون که این درختای بیچارش جرات رشد کردن ندارن چون در جا کوتاهشون میکنن!

فضای سبز دانشگاه خودمون

تصویری از فضای سبز دانشگاه هاروارد

فضای سبز دانشگاه هاروراد

و در آخر هم تفاوت بین دانشجویان دو دانشگاه که از نظر من از تمام موارد بالا مهمتره!

دانشجویان دانشگاه هاروارد فیس بوکو میسازن!

مارک زوکربرگ سازنده ی فیس بوک

ولی دانشجویان ما وبلاگ کاواکو!

مجید و احمد سازندگان وبلاگ کاواک

در نهایت ازتون میخوام نتیجه گیری شخصی خودتون رو از این مطلب به ما هم اطلاع بدید!

در اخر امید وارم بچه های هاواک نارحت نشده باشن ه مطلبشون رو در وبم اوردم.



جمعه 22 مهر 1390برچسب:رتبه دانشگاههای ایران, :: 14:2 ::  نويسنده : faraz khanbabaei       

رتبه دانشگاههای ایران

 

دانشگاه تهران 1463 
دانشگاه علوم پزشکی تهران 2301 
دانشگاه تربیت مدرس 2633 
دانشگاه علم و صنعت 2699 
دانشگاه فردوسی 2790 
دانشگاه شریف 2844 
دانشگاه علوم پزشکی شیراز 2953 
دانشگاه شهید بهشتی 3536 
دانشگاه امیرکبیر 3004 
دانشگاه اصفهان 3208 
دانشگاه صنعتی اصفهان 3266
دانشگاه خواجه نصیر 3308 
دانشگاه امام صادق 3325 
دانشگاه شیراز 3362
دانشگاه شهید بهشتی 3536
دانشگاه علوم پزشکی اصفهان 3956
دانشگاه تبریز 4139
دانشگاه علوم پزشکی تبریز 4277
دانشگاه علوم پزشکی ایران 4387
دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی 4666
دانشگاه کاشان 4709
دانشگاه ارومیه 4754
دانشگاه پیام نور 4915
دانشگاه شهید چمران اهواز 4965
دانشگاه الزهرا 4995
دانشگاه آزاد اسلامی تهران جنوب 5119
دانشگاه بوعلی سینا 5290
دانشگاه علوم پزشکی مشهد 5371
دانشگاه علوم پزشکی گیلان 5421
دانشگاه یزد 5633
دانشگاه امام رضا مشهد 5704
دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله 5992
دانشگاه زنجان 5994
دانشکده علوم حدیث 6021
دانشگاه سیستان و بلوچستان 6051
دانشگاه شهید باهنر کرمان 6097
دانشگاه مازندران 6114
و الی آخر



یادمان باشد از امروز خطایی نکنیم

 

                 گر که در خویش شکستیم صدایی نکنیم

پر پروانه شکستن هنر انسان نیست ؛

                 گر شکستیم زغفلت من و مایی نکنیم

یادمان باشد اگر شاخه گلی را چیدیم ؛

                 وقت پرپر شدنش ساز و نوایی نکنیم

یادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند ؛

                 طلب عشق زهر بی سر و پایی نکنیم ...

********************************************************

پس شاخه های یاس و مریم فرق دارند؟!

 

                                      آری، اگر بسیار، اگر کم فرق دارند

شادم تصور می کنی وقتی ندانی

                                           لبخندهای شادی و غم فرق دارند

برعکس می گردم طواف خانه ات را

                                            دیوانه ها آدم به آدم فرق دارند

من با یقین کافر، جهان با شک مسلمان

                                       با این حساب اهل جهنم فرق دارند

بر من به چشم کشته عشقت نظر کن

                                      پروانه های مرده با هم فرق دارند!

فاضل نظری



پنج شنبه 21 مهر 1390برچسب:سخنانی زیبا, :: 20:33 ::  نويسنده : faraz khanbabaei       

روزگار

من زندگی را دوست دارم ولی از زندگی دوباره می ترسم

دین را دوست دارم ولی از کشیش ها می ترسم

قانون را دوست دارم ولی از پاسبان ها می ترسم

عشق را دوست دارم ولی از زن ها می ترسم

کودکان را دوست دارم ولی از آئینه می ترسم

سلام را دوست دارم ولی از زبانم می ترسم

من می ترسم پس هستم

این چنین می گذرد روز و روزگار من

من روز را دوست دارم ولی از روزگار می ترسم

(حسین پناهی)

دوستت دارم‌ها را نگه می‌داری برای روز مبادا

دوستت دارم‌ها را نگه می‌داری برای روز مبادا،

  دلم تنگ شده‌ها را، عاشقتم‌ها را…

  این‌ جمله‌ها را که ارزشمندند الکی خرج کسی نمی‌کنی!

  باید آدمش پیدا شود!

 باید همان لحظه از خودت مطمئن باشی و باید بدانی که فردا، از امروز گفتنش پشیمان نخواهی شد!

 سِنت که بالا می‌رود کلی دوستت دارم پیشت مانده، کلی دلم تنگ شده و عاشقتم مانده که خرج کسی نکرده‌ای و روی هم تلنبار شده‌اند!

 فرصت نداری صندوقت را خالی کنی.! صندوقت سنگین شده و نمی‌توانی با خودت بِکشی‌اش…

 شروع می‌کنی به خرج کردنشان!

 توی میهمانی اگر نگاهت کرد اگر نگاهش را دوست داشتی

 توی رقص اگر پا‌به‌پایت آمد اگر هوایت را داشت اگر با تو ترانه را به صدای بلند خواند

 توی جلسه اگر حرفی را گفت که حرف تو بود اگر استدلالی کرد که تکانت داد

 در سفر اگر شوخ و شنگ بود اگر مدام به خنده‌ات انداخت و اگر منظره‌های قشنگ را نشانت داد

 برای یکی یک دوستت دارم خرج می‌کنی برا ی یکی یک دلم برایت تنگ می‌شود خرج می‌کنی! یک چقدر زیبایی یک با من می‌مانی؟

 بعد می‌بینی آدم‌ها فاصله می‌گیرند متهمت می‌کنند به هیزی… به مخ‌زدن به اعتماد آدم‌ها!

 سواستفاده کردن به پیری و معرکه‌گیری…

 اما بگذار به سن تو برسند!

 بگذار صندوقچه‌شان لبریز شود آن‌‌وقت حال امروز تو را می‌فهمند بدون این‌که تو را به یاد بیاورند

 غریب است دوست داشتن.

 و عجیب تر از آن است دوست داشته شدن...

 وقتی می‌دانیم کسی با جان و دل دوستمان دارد ...

 و نفس‌ها و صدا و نگاهمان در روح و جانش ریشه دوانده؛

 به بازیش می‌گیریم هر چه او عاشق‌تر، ما سرخوش‌تر، هر چه او دل نازک‌تر، ما بی رحم ‌تر.

 تقصیر از ما نیست؛

 تمامیِ قصه هایِ عاشقانه، اینگونه به گوشمان خوانده شده‌اند

 

نویسندشو نمیدونم کیه. ولی دلمو تکون داد

پرسش

با جسارت وجود خدا را به پرسش بگیر؛

 چرا که اگر خدایی باشد،

 باید خرد را بیش از ترس کورکورانه ارج نهد.

انسان‌ها

دکتر علی شريعتی انسان‌ها را به چهار دسته تقسيم کرده است:

١ـ آناني که وقتی هستند، هستند و وقتی که نيستند هم نيستند.

عمده آدم‌ها حضورشان مبتنی به فيزيک است. تنها با لمس ابعاد جسمانی آنهاست که قابل فهم مي‌شوند. بنابراين اينان تنها هويت جسمی دارند.

 

٢ـ آنانی که وقتی هستند، نيستند و وقتی که نيستند هم نيستند.

مردگانی متحرک در جهان. خود فروختگانی که هويت‌شان را به ازای چيزی فانی واگذاشته‌اند. بی‌شخصيت‌اند و بی‌اعتبار. هرگز به چشم نمی‌آيند. مرده و زنده‌‌شان يکی است.

 

٣ـ آنانی که وقتی هستند، هستند و وقتی که نيستند هم هستند.

آدم‌های معتبر و با شخصيت. کسانی که در بودنشان سرشار از حضورند و در نبودنشان هم تاثيرشان را می‌گذارند. کسانی که همواره به خاطر ما می‌مانند. دوستشان داريم و برايشان ارزش و احترام قائليم.

 

٤ـ آنانی که وقتی هستند، نيستند و وقتی که نيستند هستند.

شگفت‌انگيز‌ترين آدم‌ها.

در زمان بودشان چنان قدرتمند و با شکوه‌اند که ما نمي‌توانيم حضورشان را دريابيم. اما وقتی که از پيش ما مي‌روند نرم نرم آهسته آهسته درک مي‌کنيم، باز مي‌شناسيم، می فهميم که آنان چه بودند. چه می‌گفتند و چه می‌خواستند. ما هميشه عاشق اين آدم‌ها هستيم. هزار حرف داريم برايشان. اما وقتی در برابرشان قرار می‌گيريم قفل بر زبانمان مي‌زنند. اختيار از ما سلب مي‌شود. سکوت می‌کنيم و غرقه در حضور آنان مست می‌شويم و درست در زماني که می‌روند يادمان می‌آيد که چه حرف‌ها داشتيم و نگفتيم. شايد تعداد اين‌ها در زندگی هر کدام از ما به تعداد انگشتان دست هم نرسد.



پنج شنبه 21 مهر 1390برچسب:, :: 15:56 ::  نويسنده : faraz khanbabaei       

 شرکت بریتیش تله کام یا همان BT لیستی از احمقانه ترین سوالاتی را که کاربران کامپیوتری یا اینترنتی این شرکت ارتباطی از مشاوران آنها پرسیده اند منتشر کرد

به نوشته پایگاه اینترنتی روزنامه مترو برخی از این سوالات آنقدر خنده دار است که حتی خود سوال کنندگان پس از فهمیدن اشتباه خود به احمقانه بودن آن اعتراف کرده اند. لیست احمقانه ترین سوالات IT که از مشاوران شرکت BTانگلستان پرسیده شده به شرح زیر است:



ادامه مطلب ...


پنج شنبه 21 مهر 1390برچسب:پ ن پ, :: 15:48 ::  نويسنده : faraz khanbabaei       

جوک پـَــ نـَـه پـَــ جدید شهریور 90

 

پریشب تو خیابون میرفتم داشتم با فندکم بازی میکردم،

 

پلیس رد شده میگه اون چیه؟ فندکه؟میگم پـَـَـ نَ پـَـَــــ مشعل

 

المپیکه دارم میبرم لندن!! میگه پـَـَـ نَ پـَـَــــ و زهرمار، سوار شو بریم…
میگم کلانتری؟ میگه پـَـَـ نَ پـَـَــــ میبریمت لندن با پله و مارادونا
هم دوتا عکس بندازی!!

 

.

 

 

رسیدیم پشت در خونه ، کلید نداشتم به داداشم میگم کلیدتو بده،
میگه میخوای درو باز کنی؟ میگم پَـــ نَ پـَــــ میخوام بدمش
به حسین تهی از معطلی درش بیارم….

.

از فرنود می پرسن شوشولتو خودت میشوری ؟

میگه پَــــ نَ پـَـَـ میندازم تو ماشین لباسشویی !!

.

 

 

۲ ساعته از بیرون صدای قار قار میاد…داداشم میگه صدای کلاغه ؟
میگم پــَ نَ پـــَ قناریه متال میخونه!!!!

.

 

 

صبح از خواب بیدار شدم، مامانم میگه خوب خوابیدى؟
تا اومدم بگم: پـَـَـ … گفت: پـَـَـ نَ پـَـَـ و زهرمار، پـَـَـ نَ پـَـَـ درده بیدرمون
پـَـَـ نَ پـَـَـ کوفت، پـَـَـ نَ پـَـَـ مرض… گفتم: خوب حالا چرا میزنى؟
گفت: پـَـَـ نَ پـَـَـ میخواى بشینم باهات درد ودل کنم پَـــ نَ پَــــ ش
کنی بذاری فیسبوک؟!

.

 

 

رفتم درمونگاه , منشیه میگه : مریض شمایید؟
گفتم پَــــ نَ پَــــ من میکروبم , اومدم خودمو معرفی کن!

.

 

 

با دوستم رفتیم باغ وحش،جلوی قفسِ شیر وایسادیم.
دوستم میگه:شیرِ؟ میگم:پَــــ نَ پَــــ… گربه اس باباش
مرده ریش گذاشته!!!!

.

 

 

تو اتاق عمل نوزاد تازه به دنیا اومده به دستیار میگم چاقو رو بده
میگه میخوای بند نافو ببری؟ پـَـَـ نَ پـَـَــــ میخوام رقص چاقو کنم
از مامان بچه شاباش بگیرم!!
.

 

 

به یارو میگم حاجی, بزن تو دنده من هول میدم روشن شه.
میگه بزنم ۲ ؟ پَـــ نَ پَـــ بزن ۳ فوتبال داره!!!!

.

 

 

دوستم تو خونه خوابیده بود داداشم از راه اومده میگه خوابه؟
میگم پَـــ نَ پَـــ رفته رو اسکرین سیور لگد بزنی روشن میشه!!!!

.

 

 

داشتم میرفتم باشگاه وسط راه یادم اومد یه چیزی رو یادم رفته،
برگشتم خونه.در زدم داداشم در رو باز کرده با تعجب میپرسه
حامد تویی؟!!!نرفتی باشگاه؟
میگم:پَــــ نَ پَــــ حامد رسید من دیلیوریشم…

.

 

 

به دوستم میگم فهمیدی مریم جدا شد؟؟؟
میگه از شوهرش؟؟؟؟؟ پـَــ نَ پـَـــ چسبیده بود
کف ماهیتابه کفگیر زدم جدا شد…

 

www.khandehbazar.blogfa.com

 

واسه استخدام رفتم یه شرکتی خانومه میگه :شما
برای آگهی استخدام اومدین؟
گفتم پـَـَـ نَ پـَـَــــ اومدم بگم اصلا رو من حساب نکنین!!!!!

.

 

 

حموم بودم، مامانم می زنه به در میگم بــــــله ؟
می گه حمومی ؟ میگم پـَـَـ نَ پـَـَــــ اینجا لندنه، صدای منو از
رادیو بی بی سی می شنوی. میگه : در زدم بگم مهمونها
اومدن دختراشون هم رفتن تو اتاقت داران با کامپیوترت
کار میکنند ، لباس و حوله ات رو هم از پشت در برمیدارم
که امشب رو لندن بمونی تا فهم درست جواب دادن رو یاد بگیری!!!!
.

 

رفتم دادگستری یارو میپرسه شکایت داشتید؟
گفتم پـَـَـ نَ پـَـَــــ یه خورده برنج آوردم با ترازوی عدالت وزن کنم !

.

 

 

 

رفتم خونه دوستم کامپیوترش خرابه… میگم پاورت
سوخته کامل! میگه یعنی یکی دیگه بگیرم ؟ میگم پَـــ نَ پَــــ
سوختگیش جدی نیست پماد سوختگی بزنی خوب میشه

.

 

میگم دیشب یه پشه اومده بود تو اتاقم میگه کشتیش؟
پَــــ نَ پَـــــ
 اومدم بِزنم، نتونستم ، خونِ من تو رگهاش
جریان داشت! ،یهو گفت بابا …!! بعدشم نشَستیم دوتایی تا
صبح گریه کردیم ، گوشه اتاق

.

 

رفتم جلسه ثبت نام ۱ساعت وایسادم.یارو اومده میگه میخوای
ثبت نام کنی؟ پـَـــ نَ پـَـــ اومدم حالتو احوالتو سفید رویتو
سیه مویتو ببینم بروم..

.

 

هفته پیش مریض شدم، رفتم آمپول بزنم …
آمپولارو دادم به پرستاره …میگه آمپول بزنم؟
پَ نه پَ
 توش آب پر کن تفنگ بازی کنیم!

www.khandehbazar.blogfa.com

 

عکس نیمه ی راست صورتم رو گذاشتم فیس بوک
اومده میگه : عکس نصفه گذاشتی رو پروفایلت ؟
میگم : پـَ نه پـَ توی حراج بودم ۵۰ در ۱۰۰ تخفیف بهم
خورده این شکلی شدم

.

 

 

تو دستشویی به خواهرم میگم آفتابه رو میدی؟ میگه میخوای
خودتو بشوری؟ پ نه پ میخوام آبش کنم بذارم تو یخچال.



پنج شنبه 21 مهر 1390برچسب:جک های پــ نه پـ, :: 15:47 ::  نويسنده : faraz khanbabaei       

جک های پــ نه پــ سری منتخب

جک های پــ نه پــ سری منتخب jokbaz.ir

 

دستمو بردم بالا میگم استاد؟ میگه کاری داری؟ میگم پـَـــ نــه پـَـــ خواستمبگم استاد می فرمودیه …….بفرمیو هه

.

.

.



ادامه مطلب ...


پنج شنبه 21 مهر 1390برچسب:, :: 15:36 ::  نويسنده : faraz khanbabaei       

آدمك آخر دنياست بخند ... آدمك مرگ همين جاست بخند
دست خطي كه تورا عاشق كرد ... شوخي كاغذي ماست بخند
آدمك خر نشوي گريه كني ... دنيا سراسر سراب است بخند
آن خدايي كه بزرگش خواندي ... به خدا مثل تو تنهاست بخن



پنج شنبه 21 مهر 1390برچسب: معماهای طنز, :: 15:30 ::  نويسنده : faraz khanbabaei       

  معماهای طنز

 

» اگر اسکلت از بالای ديوار به پائين بپرد چه می شود ؟

- هیچ وقت اينکار را نمی کند ، چون جگر نداره

» ژاپنی ها به گوساله چه می گويند ؟

- نی نی گاوا !!

» فرق بين عينک و تفنگ چيست ؟

- عينک را می زنند و می بينند ولی تفنگ را می بينند و می زنند

» دندان کرسی چه فايده ای دارد ؟

- در زمستان ما را گرم می کند

» چرا آب هنگام جوشيدن قل قل می کند ؟

- چون ميکروبهای آن می سوزند و فرياد می کشند

» اگر قلب کسی ایستاد چه می کنيم ؟

- برایش صندلی می گذاريم

» اگر يک زنبور داخل دهان گربه رود ، گربه چه می گويد ؟

- ميوز ...... ميوز

» چرا دوچرخه خودش نمی تواند بايستد ؟

- چون خيلی خسته است.

» چطور ميشود چهار نفر زیر یک چتر بايستند و خيس نشوند ؟

- وقتی هوا آفتابی باشد.

» چطور می توان یک پرنده را به راحتی کشت ؟

- آن را از بالای صخره به پائین پرتاب می کنيم.

» چرا بعضی ها نمی توانند يخ درست کنند ؟

- چون هميشه دستور العمل تهيه را فراموش می کنند.



پنج شنبه 21 مهر 1390برچسب:داستانی از گابریل گارسیا, :: 12:45 ::  نويسنده : faraz khanbabaei       

زنی که ساعت شش می‌آمد

 گاربریل گارسیا مارکز

 گاربریل گارسیا مارکز

 در متحرک باز شد. در آن ساعت کسی در رستوران خوزه نبود. ساعت تازه شش ضربه نواخته بود ومرد می‌دانست که مشتری‌های همیشگی تا پیش از ساعت شش‌ونیم پیدایشان نمی‌شود. زن،  به خلاف مشتری‌های هر روزه و منظم، هنوز آخرین ضربه ی ساعت شش نواخته نشده وارد شد و، مثل هر روز در آن ساعت، بی آن که لب از لب بردارد روی چارپایه نشست. سیگار روشن نشده ای را محکم زیر لب گرفته بود.



ادامه مطلب ...


گر گفتین فرق واحد پول ایران و انگلیس چیه ؟

در انگلیس شما یک کیف اسکناس می برین و باهاش یک ماشین می خرین ، اما در ایران شما یک ماشین اسکناس می برین و باهاش یک کیف می خرین.

اگر گفتین فرق گردش کردن در تهران و پاریس چیه ؟

در پاریس هروقت شما خواستید گردش کنید از ماشین پیاده می شین و در تهران هروقت خواستید گردش کنید سوار ماشین

می شید.

اگر گفتین فرق یک مجرم در ایران با یک مجرم در جاهای دیگر چیه ؟
در همه جا آدم اول جرمش معلوم میشه و بعد زندانی میشه ، اما در ایران آدم اول زندانی میشه و بعد جرمش معلوم میشه

اگر گفتین فرق یک تخم مرغ در تهران و مسکو چیه ؟
در مسکو اگه تخم مرغ را زیر مرغ بذارن بعد از ۲۱ روز احتمالا یک جوجه از تخم مرغ بیرون میاد ولی در تهران پس از ۲۱ روز ممکن است از تخم مرغ هر موجودی بیرون بیاید حتی یه رئیس جمهور
 
گر گفتین فرق محل کار ایرانیها و آمریکائیها چیه ؟
مردم آمریکا در خانه استراحت می کنند و در اداره کار می کنند و در خیابان تفریح ، اما مردم ایران در خانه تفریح می کنند ، در اداره استراحت می کنند و در خیابان کار !


اگر گفتین فرق یک نویسنده ایرانی با یک نویسنده آلمانی چیه ؟
یه نویسنده آلمانی وقتی نوشته هاش چاپ شد معروف می شود و بالا می رود اما در ایران وقتی جلوی چاپ نوشته هایش گرفته شد معروف می شود و به پایین ( سیاه چال ) می رود .

اگر گفتین فرق یک تاجر ایرانی با یه تاجر عرب چیه ؟
تاجر عرب از وقتی شناخته شد موفق و خوشبخت می شود ، اما تاجر ایرانی از وقتی شناخته شد ناموفق و زالوی اقتصادی  و

" از کجا آوردی " و...  بدبخت می شود !

اگر گفتین فرق یک زندانی در ایران و یک زندانی در اروپا و آمریکا چیه ؟
در اروپا و آمریکا وقتی کسی به زندان می رود اعتبارش را از دست می دهد ، اما در ایران وقتی کسی زندانی می شود  اعتبار بدست می آورد .

اگر گفتین فرق یک آدم موفق در ایران با سایر نقاط جهان در چیه ؟
در همه جای دنیا وقتی کسی موفق میشه همه به او نزدیک میشن و با او شریک میشن و به او کمک می کنن اما در ایران وقتی کسی موفق بشه همه از اون فاصله میگیرن و ارتباطشونو قطع می کنن و جلوی کارشو میگیرن !

اگر گفتین فرق سیستم اداری ایران با سیستم اداری کانادا چیه ؟
سیستم اداری کانادا چون کار مردم را راه می اندازد از آنها پول میگیره ولی سیستم اداری ایران چون جلوی کار مردم رو میگیره و اونارو سر میدوونه ازشون پول میگیره

گر گفتین فرق یک ماشین در ایران و بلژیک چیه ؟
در بلژیک وقتی شما ماشین می خرید دائما قیمت آن کم می شود ولی در ایران دائما قیمت آن زیاد می شود .

اگر گفتین تفاوت دشمن در ایران و جاهای دیگر دنیا چیه ؟
در همه جای دنیا آدم وقتی دشمن داشته باشه جلوی کارش گرفته میشه ولی در ایران وقتی آدم دشمن داشته باشه تازه انگیزه کار پیدا می کنه


اگر گفتین تفاوت موسیقی در تهران با موسیقی در جاهای دیگه دنیا چیه ؟
در همه جای دنیا وقتی موسیقی در اماکن عمومی پخش می شود صدای آن زیاد است و وقتی در خانه پخش می شود صدای آن را کم می کنند ، اما در ایران وقتی موسیقی را در خانه پخش می کنند صدای آنرا زیاد می کنند و وقتی در مکان عمومی آنرا پخش می کنند صدای آنرا کم می کنند !

 


پنج شنبه 21 مهر 1390برچسب:عجیب ترین هدایای عروسی, :: 12:27 ::  نويسنده : faraz khanbabaei       
عجیب ترین هدایای عروسی
ترانی کامشاپاهل استرالیا یک پنگوئن ، یک زرافه ، یک بچه فیل ، یک میمون ، یک توله ببر به همراه داوازده سگ را برای هدیه عروسی

 

خریداری کرد و نام این بلغ وحش کوچک را به افتخار همسرش (پارک خانگی عروس زیبای من ) نهاد

- کارول وینگر تکنسین راه سازی که در برزیل زندگی می کند ، روز ازدداجش ، عروس خانم را با یک هدیه عجیب سورپرایز کرد .

این هدیه ویژه یک جسد مومیای شده ی قدیمی بود که آن را در یک حراجی عتیقه به قیمت بالیی خریداری کرده بود .

- الیزا براون که به علایق همسر ورزشکار خود تامی کاملا واقف بود در روز ازدواج یک راکت بدمینتون هدیه داد که شاید برای شما چیز

عجیبی نباشه، اما بد نیست این را اضافه کنیم تور وسط این راکت از موهای خود الیزا تهیه شده بود .

- مارک کریستی ون ، نقاش ساختمان اهل برلین ، به عنوان کادوی عروسی ،18 دستگاه اتومبیل دزدی به همسرش هدیه داد که

بقیش رو تو ادامه مطلب بخونید



ادامه مطلب ...


صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد

 
درباره وبلاگ

کوه با نخستین سنگ‌ها آغاز می‌شود و انسان با نخستین درد. در من زندانی ستمگری بود که به آواز زنجیرش خو نمی کرد- من با نخستین نگاه تو آغاز شدم.
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان My Elysium و آدرس brokenangles.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان